درگذشت همایون ارشادی، چهره نامدار و کممانندِ سینمای ایران و جهان، موجی از اندوه و بزرگداشت را در میان دوستداران هنر هفتم برانگیخت. او بامداد سهشنبه، ۲۰ آبانماه، در هفتادوهشتسالگی و پس از دورهای بیماری چشم از جهان فرو بست؛ بازیگری که از معماری آغاز کرد، اما به جوهری کمیاب در سینما بدل شد و با کمترین نمایشگری، ژرفترین اثر را بر ذهن تماشاگر گذاشت.
چهرهای از اصفهان تا بلندای سینمای جهان
همایون ارشادی در فروردین ۱۳۲۶ در اصفهان زاده شد. دانشآموخته معماری از ایتالیا بود و سالها در ایران و سپس کانادا به این پیشه پرداخت. ورود او به سینما نه از مسیر آموزش رسمی، که از دل شگفتی یک نگاه رقم خورد: عباس کیارستمی او را در میان شلوغی خیابانهای تهران دید و همان «حضور» کافی بود تا نقش اصلی «طعم گیلاس» را به او بسپارد.
«طعم گیلاس» در سال ۱۳۷۶ نخل طلای جشنواره کَن را برای ایران به ارمغان آورد و ارشادی را به چهرهای جهانی بدل ساخت؛ مردی آرام پشت فرمان، با چشمهایی که پرسشی درباره ارزش زیستن را چون زخمی پنهان حمل میکرد. بازی او بهدور از هر پیرایه، نمونهای از کمینهگرایی در بازیگری بود؛ تواناییای که بعدها در بسیاری از نقدها از آن به عنوان «سنگینی آرام» یاد شد.
کارنامهای پیوسته میان ایران و جهان
پس از آن نقش تاریخی، ارشادی در فیلمهای اثرگذاری چون «درخت گلابی» ساخته داریوش مهرجویی، «پارتی» و «واکنش پنجم» دیده شد. همکاری او با فیلمسازان فرامرزی دامنه نفوذش را گسترش داد: «بادبادکباز»، «سی دقیقه پس از نیمهشب»، «تحت تعقیبترین مرد»، «آگورا» و «علی و نینو» تنها بخشی از حضورهای او در سینمای جهانی است.
با وجود مرزهای جغرافیایی، ارشادی بر گونهای از بازیگری تکیه داشت که از حرکتهای بزرگ پرهیز میکرد و به قدرت سکوت و نگاه میسپرد؛ ویژگیای که او را برای کارگردانان اروپایی و آمریکایی نیز جذاب ساخت.
پژواک جهانی یک رفتن
خبر خاموشی او در رسانههای معتبر جهان بازتاب گسترده یافت. خبرگزاریهای AFP، India Today، APA Azerbaijan، Barron’s و ددلاین با یادکردن از نقش او در «طعم گیلاس»، کارنامه او را نمونهای از بازیگری کمنظیر دانستند. رادیو فرانسه بینالملل (RFI) در گزارشی به زبان اسپانیایی به نبرد طولانی او با سرطان پرداخت و از او بهعنوان «چهرهای جهانی یافته از دل سینمای ایران» یاد کرد.
در شبکههای اجتماعی، هشتگهای #HomayounErshadi و #TasteOfCherry در مدت کوتاهی در میان کاربران دستبهدست شد. بسیاری از دوستداران سینما نماهایی از «طعم گیلاس» و «درخت گلابی» را بازنشر کردند و از «نجابت نگاه» او نوشتند.
پایگاه IMDB نیز در بیانیهای او را «بازیگر افسانهای ایرانی» نامید و پنج نقش برترش را برشمرد؛ از جمله «درخت گلابی»، «سی دقیقه پس از نیمهشب» و «تحت تعقیبترین مرد». این پایگاه همچنین یادآور شد که ارشادی، با وجود شایستگی، هرگز به جایزههای بزرگ جهانی که حق او بود نرسید.
میراثی فراتر از پرده نقرهای
حضور او تنها به سینما محدود نماند. برنده جایزه بهترین بازیگر جشنواره ایرانی سانفرانسیسکو، الهامبخش نویسندگان بینالمللی همچون نیکول کراوس در داستان «دیدنِ ارشادی»، و چهرهای مؤثر بر نسل تازه فیلمسازان و بازیگران بود.
با آنکه بخشی از زندگیاش را در ونکوور گذراند و سالها میان ایران و کانادا در رفتوآمد بود، ریشههای ایرانیاش همواره در بازیهایش دیده میشد؛ ریشههایی که در آرامش چهره و گزیدگی رفتار، بازتابی از فرهنگ و سرزمینش داشت.
بدرودِ مردی که با سکوت روایت کرد
درگذشت همایون ارشادی، خاموشی یکی از موقرترین چهرههای هنر تصویری ایران است؛ بازیگری که بیآنکه فریاد بزند، جهان شخصیاش را به تماشاگر سپرد. او از معماری آمد تا نقش بیافریند؛ از میان مردم برآمد تا جهانی شود؛ و اکنون با میراثی روشن، در حافظه سینمای جهان جای گرفته است.



