رسانه مستقل تحلیلی-خبری هنرهای تجسمی

پادشاه دنیا؛ هفت پرسش از فاطمه بهمن سیاهمرد


فاطمه بهمن سیاهمرد در سال ۱۳۶۰ در تهران متولد شد. از همان آغاز، علاقه‌اش به هنر را با صرف وقت فراوان برای نقاشی نشان داد. او دیپلم ریاضی گرفت و در سال ۱۳۷۹ مدرک کاردانی در رشته گرافیک ادبی از مرکز مطالعات و آموزش‌های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دریافت کرد. در سال ۱۳۸۴ به گروه هنری «آبی بیکران هنر» پیوست و در نمایشگاه‌های گروهی متعددی شرکت کرد. از سال ۱۳۹۳ نوشتن درباره هنر را آغاز کرد و نخستین مقاله‌اش را با موضوع «اقتصاد هنر، مبادلات هنری و کسب‌وکار هنر» منتشر کرد. او یادداشت‌ها و مقالات متعددی را در همکاری با نشریات هنری همچون پژوهش هنر (نشریه پژوهش‌های آموزشی و تحلیلی)، تندیس (ماهنامه و وب‌سایت هنرهای تجسمی)، هنر آگاه (مجله هنر معاصر)، هنر آنلاین (خبرگزاری هنر ایران) و وب‌سایت انجمن منتقدان هنرهای تجسمی ایران منتشر کرده است.

در مهرماه ۱۳۹۶ نخستین نمایشگاه انفرادی خود را در گالری آران تهران با عنوان «جغرافیای تعلیق» برگزار کرد. این نمایشگاه ترکیبی از نقاشی، طراحی، اینستالیشن، ویدیو آرت و محتوای مفهومی بود. در این پروژه، فاطمه بهمن سیاهمرد با چالشی بزرگ در زمینه طراحی با تکنیک مداد روی مقوا روبه‌رو شد و آثار خود را اجرا و به نمایش گذاشت. او به‌عنوان هنرمندی که به نقد حضور روزافزون هوش مصنوعی در زندگی روزمره می‌پردازد، مجموعه‌ای تازه از آثار چندرسانه‌ای خلق کرده است. بهمن سیاهمرد در پی آن است که با نگاهی عمیق به زندگی انسان در بستر اجتماعی، سیاسی و علمی، آثار تازه‌تری بیافریند. آخرین نمایشگاه انفرادی او در گالری آران با عنوان «نمی دانی که در بازی هستی؟» در آبان ماه ۱۴۰۴ برگذار شد.

گفتگو با فاطمه بهمن سیاهمرد در قالب پروژه «هفت پرسش از آرتیست» توسط آرت ریسرچر در تاریخ آبان ماه ۱۴۰۴ انجام شده است.

رامین سعیدیان: مفاهیم مورد علاقه شما در مجموعه‌های مختلفی که خالق آن بودید شامل چه مواردی هستند؟ چه عناصری در کار خلق شده شما نمایان‌تر است؟

فاطمه بهمن سیاهمرد: مفهوم «مردِ علاقه‌ٔ من»، حضوری‌ست در ناحضور؛ شبیه امنیت در ناامنی، یا تعلیقی در حضورِ جاذبه. در پسِ این نگاه، ایده‌ی عدمِ قطعیت نهفته است؛ هیچ چیز در جهان قطعی نیست و هر لحظه می‌تواند دگرگون شود.

سعیدیان: از چه ابزارها، تکنیک‌ها یا فرآیندهایی برای خلق اثر هنری استفاده می‌کنید؟

بهمن سیاهمرد: انتخاب رسانه برای من وابسته به میزانِ رسانایی آن در انتقال معناست، نه به قالب یا محدودیت‌هایش. تمایل من بیشتر به استفاده از ابزارهایی‌ست که ما انسان‌ها در زندگی روزمره با آن‌ها سر و کار داریم. شبیه کودکی هستم که ابزارهایی را برمی‌گزیند که بزرگ‌ترها برای کارهای روزمره‌شان به کار می‌برند. به همین دلیل، متریال‌هایی که در خلق آثارم استفاده می‌کنم، اغلب ساده، در دسترس و «دم‌دستی» هستند.

سعیدیان: چه مضامینی در آثار شما الهام بخش بوده است؟ آیا اثر شما یک تجربه زیستی شخصی را بیان می کند؟ چه حسی را سعی کردید در اثر هنری خود به مخاطب انتقال دهید؟  

بهمن سیاهمرد: از زمانی که کودک بودم، فکر می‌کردم پادشاه دنیا خواهم شد؛گمان می‌کردم تمام جهان فضایی‌ست برای اینکه بتوانم همه‌چیز را فتح کنم. اما هرچه بزرگ‌تر شدم، این مفاهیم کمرنگ‌تر و کمرنگ‌تر شدند و من محدودتر. جامعه‌ای که درگیر هنجارهاست، این هنجارها را به من هم دیکته کرد. سال‌ها بعد، تازه فهمیدم که در واقع تا سنین بالا با ذهنیت کودکانه‌ام زندگی کرده‌ام. ذهنیتی که هنوز هم برایم الهام‌بخش است.

آن ذهنِ کودکانه همیشه برایم یادآور این است که چرا ما فراموش می‌کنیم در کودکی چطور بی‌پروا به دنیا نگاه می‌کردیم؟ زمانی باور داشتیم می‌توانیم جهان را فتح کنیم، اما وقتی بزرگ می‌شویم، برای به دست آوردن حداقل‌ها ذهنمان محدود می‌شود و باور می‌کنیم که «نمی‌شود». همین تغییر در نوع نگاه — از گستردگی و خیال به تنگنا و محدودیت — برای من سرچشمه‌ی خلق است. دلم می‌خواهد آثارم مثل ضربه‌ای ناگهانی، صدایی یا زنگی کوتاه، انسان را به خودش بیاورد؛ یادآور آن لحظه‌ای که در کودکی، جهان را بی‌مرز می‌دیدیم.

 سعیدیان: اهداف متعالی شما به عنوان یک هنرمند چیست؟ این آثار به چه اندازه به شما کمک می‌کند تا به اهداف والای خود برسید؟

بهمن سیاهمرد: من خودم را هنرمندی جدا از جامعه نمی‌بینم. در ذهن من، همه‌ی انسان‌ها هنرمند هستند. تنها تفاوت در نگاه است؛ هنر یعنی متفاوت دیدنِ سؤال‌ها و یافتنِ پاسخ‌هایی نو برای آن‌ها. به باور من، هنرمند بودن به معنای تصمیم برای متفاوت اندیشیدن است؛ یعنی انتخاب راه‌هایی دیگر برای رسیدن به پاسخ‌ها و حل مسئله‌ها. بنابراین، من هرگز خودم را از جامعه جدا نمی‌کنم و نمی‌خواهم عنوان «هنرمند» مرزی میان من و دیگران بکشد.

آرزویم این است که همه باور کنند ما ذاتاً هنرمندیم؛ زیرا «هنر»، همان تفکر است — تفکری که اگر در جامعه گسترش یابد، مردمانش روش‌های گوناگونی برای حل مسائل می‌یابند، و در چنین جامعه‌ای، هیچ نظام دیکته‌کننده و هیچ فشاری توان سلطه ندارد. هر فرد به ارتعاشی بدل می‌شود که پیوسته فشارها را پس می‌زند و جهان را زنده‌تر می‌کند.

سعیدیان: اولین تجربه تصویری از هنر در حافظه شما چگونه و در چه زمانی ثبت شده است؟

بهمن سیاهمرد: از یک روباه نارنجی در سن ۴ یا ۵ سالگی، البته این روباه در یک دفتر ارژنگ کشیده شده بود.

سعیدیان:  به نظر شما آیا فرم و محتوا لازم و ملزوم یکدیگرند؟

بهمن سیاهمرد: بله. به نظر من در فداکاری و وفاداری به ایده  و نمایش آن در اجرا در لوپ لازم و ملزوم فرم و محتوا می‌روی.

سعیدیان: محیط چه تاثیری در خلق آثار شما دارد؟

بهمن سیاهمرد: محیطی که در آن زندگی می‌کنم، نگاهی که به جهان دارم و نوع مواجهه‌ام با زندگی، همه و همه به نحوی در فرآیند خلق اثرم جاری می‌شوند. هیچ راهی نیست که بتوان از تأثیر آگاه و ناخودآگاه خود فرار کرد؛ حتی نمی‌توان اندازه‌گیری کرد که این تأثیر تا چه حد بوده است، زیرا سرچشمه‌ی آن در ناخودآگاه نهفته و در دسترس کامل آگاهی نیست. خلق اثر، بازتابی است از پیوندی ناگسستنی میان من و محیطم؛ این پیوند، بی‌صدا و بی‌وقفه در هر خط و رنگ و شکل جریان دارد.

دیدگاهتان را بنویسید