گالری محسن در هفتهی اخیر میزبان نمایشگاه آثار سارا عباسیان با عنوان “تلافی”، “سیاهها” و چیدمانی با عنوان “ما هرگز گذشته را برای تلافی به خاطر نخواهیم آورد” است. استیتمنت این نمایشگاه به قلم مهسا فرهادیکیا نوشته شده و در کاتالوگ هم گفت و گویی از محمدرضا شاهرخی و سارا عباسیان به چاپ رسیده است. این مجموعه که در ادامهی مجموعهی “تلخزاد” و “بی دفاع” است، تا 29 بهمن ماه از ساعت 2 تا 9 شب در محل گالری برپاست. خلاصهای از گفت و گو با عباسیان را در زیر میخوانید:
لطفا در مورد تکنیک و مدت زمانی که برای این نمایشگاه مشغول به طراحی بودید بگوئید.
این نمایشگاه شامل چهار مجموعه مجزا هست. مجموعه های (تلافی)،(تلاقی)واینیستالیشن(ما هرگز گذشته را برای تلافی به خاطر نخواهیم آورد) در 9 ماه گذشته کار شده و تنها مجموعه ی (سیاه ها) برای سال 1391هست. در مورد تکنیک کارها هم باید بگویم نوع استفاده از مواد هست که تکنیک را متفاوت نشان میدهد.من از موادی استفاده کردم که همه استفاده میکنند اکریلیک،مدیوم،مداد،ماژیک،مقوا فقط نوع استفاده متفاوت هست،اینکه از اکریلیک فقط به عنوان رنگ استفاده کنی یا به عنوان یک ماده به آن نگاه کنی و چگونه روی بوم استفاده کنیم تفاوت ایجاد میشه مثلا به رنگ حرارت بدهیم یا اول خشکش کنیم بعد از آن استفاده کنیم.همینطورهم درمورد مداد،ماژیک،مقوا و…نوع استفاده از ماده برای من تنوع بوجود می آورد.من همیشه از جستجو کردن لذت میبرم و دوست دارم که تجربه کنم برای همین با ساده ترین ماده هم دوست دارم متفاوت برخورد کنم.
در اولین نگاه به تابلوهای بزرگ رنگی، ناخودآگاه به یاد هیولای فرانکشتاین افتادم و وقتی به چیدمان کف گالری رسیدم، حس کردم اتفاق بدی در حال وقوع است! چه دغدغهای پشت این همه خشونت قرار دارد؟
کلا مفاهیمی که به رفتارهای انسانی و غیرانسانی ما مربوط میشود و در کل موضوعاتی که به رفتارهای انسان امروزی مربوط ذهنم رو مشغول می کند و درباره اش مطالعه،تحقیق و تخیل می کنم.این نمایشگاه خبر از یک اتفاق بد نمی دهد و هدف من صرفا پرداختن به خشونت نبوده است.من فقط تحت تاثیر اتفاق های اطرافم ایده هایم شکل می گیرد منظور از اطراف دنیایی هست که همه ما درآن زندگی میکنیم و در ساخت و ویرانی آن سهم داریم.
عموما نوزاد هر جاندار زنده یا شکوفهی هر گیاهی زیبا پنداشته میشود. اما آثار شما مخاطب را بین زیبایی کلیشهای کودکان و وضعیتی بغرنج به دام میاندازد و حالتی پارادوکسیکال را پدید میآورد. با این حال همچنان ظاهر خشونت بار آثار چیره است. این همه تاکید روی وجه گروتسک آثار، قرار است چه هشداری به مخاطب بدهید؟
هدف من هشدار دادن به مخاطب نیست.تولد هر موجود زنده ایی زیباست،همینطور هم هر موجود زنده ایی محتوم به مرگ است.من این دونقطه شروع و پایان را در کنارهم به تصویر کشیدم مانند همه ما که روزی به دنیا می آییم و روزی می میریم.
جنسیت در آثار نقاشان زن نسل نو ایران به کلیدواژهی مهمی بدل شده است؛ تا جایی که آثار بسیاری را میتوان جنسیت زده دانست. اما آثار شما در نبودگی کامل این کلیدواژه به سر میبرد. در راستای همان جنسیت زدگی میخواهم بگویم که اگر نامتان روی کاتالوگ نبود، فکر میکردم نقاش یک مرد است! توضیحی در این زمینه دارید؟
شاید دلیلش این باشد که من هیچ موضوعی را جنسیتی نگاه نمیکنم. آن چه که بیشتر از مرد یا زن بودن توجه مرا جلب میکند انسان بودن است. به این دلیل هرگز به جنسیت فکر نکردم که معتقدم هر آنچه برای زنان هست برای مردان هم جور دیگری هست و وجود دارد.
عموما روند طراحی تجربهای بی قانون و شخصی است. اما هنرمندانی هستند که گویا بیش از دیگران متاثر از محیطند. شما به عنوان هنرمندی با دغدغههای عمیق اجتماعی، چه مسیری را طی میکند تا از کانسپت به طرح برسید؟
توجه به جامعه،اخبار روز وحتی مردمی که با آنها زندگی میکنم.به طور کلی رفتارهای انسان در محیط برایم جالب است.همه این ها می توانند برای من شروع کننده باشند و سبب شکل گیری ایده هایم باشند و زمانی که کانسپت شکل می گیرد تازه شروع به تخیل میکنم و بعد به طرح اصلی واجرا می رسم.
تا چه حد مخاطب را در برداشت از آثارتان آزاد میگذارید. بهتر بپرسم: چقدر برایتان مهم است که مخاطب همان درکی را از آثار شما داشته باشد که خود میخواهید؟
هر مخاطبی می تواند برداشت خود را از هراثری داشته باشد،آزاد است اما اثری برای من موفق خواهد بود که برداشت مخاطب به مفهومی که هدف من بوده است نزدیکتر باشد.
* با آرزوی موفقیت برای سارا عباسیان