انتشار خبر صدور پروانهٔ رسمی برای نخستین آلبوم شروین حاجیپور با نام «واقعی»، فصل تازهای از کشاکش اجتماعی، سیاسی و رسانهای درباره جایگاه این خواننده ۲۷ ساله در فضای فرهنگی ایران گشوده است؛ هنرمندی که با ترانهٔ «برای…» نه تنها به یکی از چهرههای شناختهشدهٔ جنبش «زن، زندگی، آزادی» بدل شد، بلکه نخستین جایزهٔ گرمی تاریخ موسیقی ایران را در بخش «آهنگ برای دگرگونی اجتماعی» به دست آورد.
اکنون، بازگشت او به میدان رسمی موسیقی، پس از سه سال منع فعالیت، پیگرد قضایی، محکومیت زندان و فشارهای امنیتی، به یکی از پرمناقشهترین رخدادهای فرهنگی سال ۱۴۰۴ بدل شده است.
پروانهٔ «واقعی»؛ بازگشت رسمی پس از سالها منع فعالیت
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی روز ۱۱ آذر ۱۴۰۴ انتشار آلبوم «واقعی» را تأیید کرد؛ آلبومی شامل قطعاتی که شروین میگوید طی سه سال گذشته ساخته اما به دلیل محدودیتها امکان انتشار آنها را نداشته است. این مجموعه با همکاری مؤسسهٔ فرهنگیهنری آراد به پیشفروش رسیده و بنابر گزارش روزنامه هممیهن و منابع موسیقایی، با استقبال چشمگیر مخاطبان روبهرو شده است.
حاجیپور در پیام کوتاهی در شبکهٔ ایکس نوشت:
«سپاس که با خرید قانونی این مجموعه، یاریمان میکنید تا در راهمان واقعی بمانیم.»
از ستایش تا سرزنش؛ موج واکنشها در شبکههای اجتماعی
صدور این پروانه، بیدرنگ به کانون جَدال در شبکههای اجتماعی بدل شد؛ جَدالی که مرزهای سیاسی و فرهنگی را درنوردید و دو سوی مخالف حکومت و حامیان آن همزمان به نقد یا پشتیبانی پرداختند.
منتقدان چه میگویند؟
برخی کاربران مخالف حکومت، انتشار رسمی آلبوم را «سازش»، «تسلیم»، و حتی «آدمفروشی» دانستهاند. در یکی از واکنشهای تند آمده بود:
«اگر آلبوم را در یوتیوب میگذاشتی، سود واقعی آن برای تاریخ این سرزمین میلیونها برابر بیشتر از سفرهٔ مجاز امروز بود.»
هدیهٔ کیمیایی در ایکس نوشت:
«شروین، جایگاهی را که با ترانهٔ اعتراضی ساخته بود، داوطلبانه تقدیم جمهوری اسلامی میکند.»
در سوی دیگر، حسابهای کاربری نزدیک به حکومت او را همچنان به «لگد زدن به کشور» متهم میکنند؛ اشارهای مستقیم به ترانهٔ اعتراضی «برای…».
حامیان چه میگویند؟
در مقابل، گروه گستردهای از هنرمندان، کنشگران و کاربران از شروین پشتیبانی کردهاند.
حسین یزدی، روزنامهنگار و زندانی سیاسی پیشین، مخالفتها را «لینچ مبتذلان» خوانده و نوشته است:
«بعضیها فقط مردهٔ ما را میخواهند؛ یا باید ساکت باشیم یا بمیریم.»
مژگان ایلانلو، مستندساز و کنشگر حقوق زنان، در گفتوگو با رادیو فردا تأکید کرده است که جامعه حق ندارد برای سرنوشت شغلی یک هنرمند تعیین تکلیف کند:
«همانطور که یک پزشک برای کار کردن نیازمند پروانه است، خواننده نیز برای کار رسمی ناگزیر از دریافت مجوز است.»
پاسخ شروین حاجیپور: «نمیخواهم بروم؛ میخواهم کار کنم»
این خواننده که در هفتههای گذشته از منع ورود به باشگاه، کنسرت و حتی دشواری در اجارهٔ خانه سخن گفته بود، پس از بالا گرفتن انتقادها در پیامی نوشت:
«بعد از سه سال ممنوعالکاری و بیکاری بالاخره توانستم آلبومم را برای انتشار بگذارم. نمیخواهم از ایران بروم و میخواهم کار کنم. چطور میتوانید اینقدر بیمعرفت باشید که برای یک ایمپرشن هر مزخرفی را به آدم ببندید؟ کاش بمیرم اگر آدمفروشی کرده باشم.»
موضعگیری موسیقیدانان: از انتقاد تا همراهی
سیاوش کامکار، آهنگساز و نوازندهٔ شناختهشدهٔ ایرانی، در نوشتهای انتقادی خطاب به شروین تأکید کرده است که پروانهای که معیارهای عقیدتی و جنسیتی داشته باشد، به رسمیت نمیشناسد و یادآور شده:
«اگر دختر بودی، نه مجوزی میدادند و نه حتی اینستاگرامت باز میماند.»
در سوی دیگر، هنرمندانی نیز هستند که سکوت کرده یا رویکرد بیطرفانه پیش گرفتهاند، اما آنچه روشن است، این رخداد بار دیگر شکاف میان گروههای فرهنگی داخل ایران درباره مرز میان هنر، بقا، سازش و مقاومت را آشکار کرده است.
نه قهرمان، نه متهم
روزنامهٔ هممیهن در سرمقالهای با عنوان «خفهگی دوجانبه» نوشت:
«وقتی قرار بر صدور پروانهٔ آلبوم باشد اما هر دو خط موازی برمیآشوبند؛ چه آنان که در داخل با این هنرمندان سر ناسازگاری دارند و چه آنان که از خارج دو قطب بیشتر نمیبینند. در چنین وضعی، راه سوم دشوار اما ناگزیر است.»
این روزنامه تأکید میکند که جامعه باید از قهرمانسازی و مجرمسازی شتابزده پرهیز کند و بپذیرد که زیست هنری در ایران، پیچیدهتر از دوگانههای ساده است.
فرجام ماجرا؛ آزمون جامعه هنری ایران
آلبوم «واقعی» هنوز منتشر نشده است اما همین خبر، آیینهای از وضعیت کنونی هنر و جامعه ایران شده:
چه باید کرد؟ ماندن یا رفتن؟ کار کردن یا اعتراض؟ هنر رسمی یا زیرزمینی؟ بقا یا آرمان؟
شروین حاجیپور، خواه بخواهیم یا نه، اکنون در میانهٔ این پرسشها ایستاده است.
در روزهای آینده، با انتشار رسمی آلبوم، داوری هنری آغاز خواهد شد؛ داوریای که شاید بتواند بخشی از غبار جنجالهای سیاسی را کنار بزند و آثار را در جایگاه حقیقیشان بنشاند.



