رسانه مستقل تحلیلی-خبری هنرهای تجسمی

کنسرت خیابانی همایون شجریان؛ از امید به «بزرگ‌ترین اجرای مردمی» تا لغوی پرحاشیه

در روزهایی که جامعه ایران با بحران‌های اقتصادی و اجتماعی دست‌به‌گریبان است، خبر برگزاری کنسرت خیابانی رایگان همایون شجریان در میدان آزادی تهران موجی از امید، بحث و جدل را برانگیخت؛ رویدادی که تنها دو روز پس از اعلام رسمی آن، به شکلی ناگهانی لغو شد و بار دیگر ضعف مدیریت فرهنگی و نگرانی از جمعیت را آشکار کرد.

از آرزوی هشت‌ساله تا صدور مجوز تاریخی

شجریان روز ۱۰ شهریور در یک نشست خبری اعلام کرد که پس از نزدیک به هشت سال پیگیری، سرانجام مجوز برگزاری یک کنسرت خیابانی رایگان برای او صادر شده است. او وعده داده بود که این برنامه با حضور ارکستر ۳۰ نفره «سیاوش» در فضای باز میدان آزادی اجرا خواهد شد و قطعاتی چون «دیار عاشقان» و تصنیف ماندگار «مرغ سحر» در آن به صدا درمی‌آید. شجریان تأکید کرده بود که هیچ محدودیتی برای حضور مردم وجود ندارد و هدف از این رویداد، فراهم‌کردن امکان تجربه موسیقی برای همگان و مقابله با دلالی بلیت‌های میلیونی کنسرت‌هاست.

استقبال پرشور و انتقادهای تند

انتشار این خبر با واکنش‌های گسترده همراه شد. بسیاری آن را فرصتی برای شادی همگانی و تجربه لحظه‌ای از همبستگی در روزگار دشوار دانستند. کاربران شبکه‌های اجتماعی نوشتند که «هنر هنوز می‌تواند مردم را گرد هم بیاورد».
در مقابل، منتقدان این رویداد را اقدامی تبلیغاتی در راستای اهداف حکومتی دانستند. مهدی یراحی با بازنشر صحنه‌ای از فیلم تایتانیک، این کنسرت را به نوازندگی بر عرشه کشتی در حال غرق تشبیه کرد و صبا علیزاده آن را با «پروپاگاندای رایش سوم» مقایسه کرد. برخی دیگر نیز میدان آزادی را «تله امنیتی» خواندند و هشدار دادند که چنین گردهمایی می‌تواند به شناسایی شهروندان منجر شود.

میدان آزادی؛ صحنه‌ای دوگانه

انتخاب میدان آزادی ــ که پیش از انقلاب به نام میدان شهیاد شناخته می‌شد ــ بر حساسیت موضوع افزود. این مکان تاریخی همواره صحنه‌ای دوگانه بوده است: از یک سو نماد رسمی حکومت برای نمایش اقتدار و از سوی دیگر، محل اعتراضات و گردهمایی‌های مردمی در لحظات سرنوشت‌ساز. برگزاری یک کنسرت خیابانی در چنین فضایی، به خودی خود حامل معنایی فراتر از موسیقی بود.

لغو ناگهانی و آشکار شدن بحران مدیریتی

روز ۱۲ شهریور، شجریان در صفحه اینستاگرامش خبر از لغو کنسرت داد و علت را «ناتوانی مسئولان در مدیریت جمعیت میلیونی» و حتی ممانعت از ورود تجهیزات فنی به میدان آزادی عنوان کرد. او نوشت: «این اجرا انجام نخواهد شد؛ آرزویی محال بود.»
هم‌زمان، علیرضا زاکانی، شهردار تهران، اعلام کرد که احتمالاً کنسرت در ورزشگاه آزادی برگزار شود؛ سخنانی که بر ابهامات افزود و از شکاف میان شهرداری و وزارت ارشاد پرده برداشت.

واکنش‌های سیاسی و اجتماعی

واکنش‌ها به لغو این رویداد متناقض بود. گروهی از نابودی فرصتی برای شادی همگانی سخن گفتند، و گروهی دیگر تأکید کردند که این کنسرت از آغاز نیز بخشی از استراتژی حکومت برای تقویت احساسات ملی‌گرایانه پس از جنگ اخیر بوده است. نمایندگان محافظه‌کار مجلس نیز دولت را به «سرگرم کردن مردم با موسیقی» به جای حل مشکلات اصلی کشور متهم کردند.

موسیقی در حصار محدودیت‌ها

لغو این کنسرت بار دیگر محدودیت‌های ژرف موسیقی در ایران را یادآور شد: محرومیت زنان از حضور روی صحنه، ممنوعیت صدای زن، توقیف صفحات اجتماعی هنرمندان منتقد و انسداد فضای فرهنگی. بسیاری از منتقدان این لغو را در تضاد با میراث محمدرضا شجریان دانستند که در سال‌های پرالتهاب همواره در کنار مردم ایستاد.

نتیجه‌گیری

ماجرای کنسرت لغوشده همایون شجریان تنها یک واقعه هنری نبود؛ بلکه آیینه‌ای بود از تناقض‌های جامعه ایران: میان امید و یأس، میان شور جمعی و هراس حکومتی، میان میراث هنر و محدودیت‌های سیاسی. این رویداد نشان داد که حتی موسیقی ــ به‌عنوان زبان مشترک شادی و همبستگی ــ در ایران امروز گرفتار معادلات امنیتی و سیاسی است.

دیدگاهتان را بنویسید