سه سال پیش وقتی برای اولین بار از موزه-گالری دیدی در ایزدشهر مازندران بازدید کردم، به ابتکار و همت صاحبان آن در سرمایهگذاری هنر معاصر احسنت گفتم. جمعآوری هزاران اثر هنری از هنرمندان معاصر ایرانی زیر یک سقف با زیرساختی حرفهای آن هم در مکانی غیر از پایتخت تحسین برانگیز بود و هست.
امسال وقتی برای بار دوم به این مجتمع سر زدم، حین قدم زدن در میان آثار به این موضوع فکر میکردم که با گذر چند سال از افتتاح دیدی حالا وقت آن است که شیوه خلاقانه نمایش و انتقال اطلاعاتی جامع از پدیدآورندگان این آثار گام بعدی و رو به جلو این موزه-گالری خصوصی باشد.
آنچه در این بازدید اخیر به عنوان یک پژوهشگر هنر بیشتر از پیش ذهنم را به خود مشغول کرد، کنار هم گذاشتن انبوه آثاری از هنرمندانی بود که به نظر میرسد با بکارگیری الگوهای استاندارد نمایش آثار هنری، میتواند ارتباط منطقیتری بر مبنای مطالعات هنر به یکدیگر داشته باشند. چیدمان آثار بر اساس تاریخهنر یا سبک خلق اثر میتواند بسترساز خوانش بهتری برای مخاطب باشد.
در کاتالوگ مجتمع اطلاعات مختصری از نحوه شکلگیری موزه دیده میشود، جایی که میتواند عرصه تبادل اطلاعات بیشتری برای بازدیدکنندگان و محققان هنر معاصر ایران باشد.
همچنین جای خالی بخشی مجزا از دیگر آثار برای مفاخر هنر معاصر ایران نیز به شدت حس میشود. به نظر میرسد در طراحی چیدمان نمایش آثار هنری بهتر است به این نکته توجه شود که با وجود حجم بالای آثار در موزه، فضای وسیع دیدی همچنان برای نمایش آنها کوچک مینماید، پس میتوان در غالب یک چالش طراحی برای طراحان داخلی فضاهای عمومی به دنبال فرمهای خلاقانهای برای نمایش بهینه آثار بود.
و اینک زمان توسعه است
معتقدم بازدیدکنندگان در فضای کنونی دیدی بعد از دیدن چندین کار ابتدایی دچار خستگی و یکنواختی در میان انبوه آثار میشوند. آنها بعد از دقایقی فقط به کلیت شگفت انگیز فضای موزه توجه میکنند و از داستان پنهان در تک تک آثار هنری غافل میشوند.
استفاده از ابزارهای الکترونیکی که در نزدیکی هر اثر هنری میتواند به وسیله هدفن به بازدیدکننده اطلاعات جامعتری بدهد در اینگونه فضاها امری متداول و کارآمد است. در دیدی نیز میتواند راهکاری برای انتقال دانش در کنار توسعه زیبایی بصری برای بازدیدکنندگان باشد.
هرچند وقت یکبار نمایشگاهی با محوریت یک موضوع خاص در این فضا برگزار می شود که با انتخاب موضوعاتی جذاب تر از میان گنجینه آثار موجود و برپایی منظم آن با مستندسازی نوین میتواند بار آگاهیبخشی هنری-فرهنگی مجتمع را بالاتر ببرد.
با همه اینها همچنان موزه-گالری دیدی مکانی جذاب برای دوستداران هنر است و مدیریت بهرهبرداری خوبی نیز با توجه به ریسک بالای فعالیت و حفظ سرمایه گذاری هنر دارد؛ ولی بکارگیری پیشنهادات تحقیق و توسعه سازمانی میتواند برای پیشرفت و فرار از یکنواختی این مجتمع کارآمد باشد.