پینوکیو به عنوان نمادی از هویت معلق دیگر فقط یک عروسک چوبی نیست؛ او بدل به استعارهای جهانی شده برای تجربه زیستن در تعلیق، در مرز میان انسان و غیرانسان، در آستانههای هویت، حقیقت و قدرت. روایت دلتورو از پینوکیو، با آن نگاه شاعرانه و ضدایدئولوژیکاش، ما را به دل سؤالی میبرد که قرنهاست بیپاسخ مانده: انسان بودن یعنی چه، و چه کسی اجازه دارد انسان خوانده شود؟ دلتورو پینوکیو را از قلمرو فانتزی کودکانه بیرون میکشد و او را به قلب تاریخ میفرستد؛ درست در دل فاشیسم، آموزش نظامی، جنگ، فقدان پدر و فروپاشی معنا. او به جای آنکه رؤیای رشد و بلوغ را تصویر کند، پیکرهای هیولایی و ناتمام میسازد که از طریق دروغ گفتن، حقیقت را افشا میکند و از طریق مرگ، زندهتر از همیشه باقی میماند.
در این خوانش، پینوکیو یک هیولاست؛ اما نه به معنای تهدید یا انحراف، بلکه بهمثابه امکانی برای دیدن دوباره. دلتورو بارها گفته که هیولاها انسانتر از انسانها هستند چون مجبور نیستند وانمود کنند که کاملاند. پینوکیو در روایت متحرک دلتورو، با آن بندهای نمایشیاش، درست مانند اجرام چرخان و معلّق در سیرک کالدرون، میان زمین و آسمان در نوسان است. سیرک کالدرون با سازههای آهنی و توازنهای ظاهریاش، صحنهایست که بدن را به تماشا میگذارد، اما نه برای آزادی، بلکه برای مصرف. تماشاگر، همانطور که الیاس کانتی در «توده و قدرت» شرح میدهد، تنها میبلعد؛ بیچهره، بیفردیت، بیپاسخ. بدن پینوکیو در این سیرک مدام از آن خود جدا میشود، به عروسکی قابل تماشا، یک کالا، یک پرفورمر تبدیل میشود. اما او نه تسلیم میشود و نه فرار میکند؛ او میماند و بازی میکند و بازیاش نوعی نافرمانیست.
در نمایشگاه گروهی «نه هنوز انسان/نه دیگر عروسک» که از ۱۷ مرداد تا ۷ شهریور ۱۴۰۴ در گالری ایوان برپا شد، کیوریتورهای این پروژه مهرنوش کمند و رامین سعیدیان، بازخوانی انتقادی داستان پینوکیو را روایتی از انسانی که میان اطاعت و خیال، نظم های تحمیل شده و تمنای فردی در تعلیق است می دانند. آنها این پروژه را دعوتی به بازاندیشی در واقعی شدن؛ فرایندی که نه پایان و نه نسخه ای نهایی دارد تعریف کرده اند. آثار به نمایش درآمده در این نمایشگاه، در قالبی تجربه محور، از زیستی ناپایدار، سیال و همواره در تنش با ساختارهای روانی، اجتماعی و سیاسی، از کشمکش های شکلگیری هویت می گویند. اینجا واقعی شدن نه یک مقصد، که امکانی برای زیستن در پرسش است؛ در پافشاری بر تردید، خیال و امکان بودن. در میانهی این تعلیق، تخیل نه ابزار فرار، که نیرویی برهمزننده و احیاگر است؛ توان بر ساختن امکانی دیگر در دل ساختارهای تثبیت شده. در جهانی که واقعی شدن به معنای پذیرش نظم موجود تعریف شده، تخیل همان بخشی است که هنوز مقاومت می کند.

جلال ستاری در خوانشهای اسطورهایاش، پدیدهای را مطرح میکند به نام «انسان پاریا»؛ کسی که از ساختار قدرت بیرون رانده شده، اما دقیقاً به همین دلیل، از جایی سخن میگوید که حقیقت را برملا میسازد. پینوکیو در روایت دلتورو، پاریاست. کودک نیست، چون ساخته شده؛ انسان نیست، چون چوبیست؛ اما صادق است، چون چیزی برای پنهان کردن ندارد. او نه در دل نظام آموزشی جای میگیرد، نه در چرخدندههای سیرک، نه در نهاد پدرسالاری، نه در معادله مرگ و جاودانگی. پینوکیو حتی پس از مرگ اطرافیانش، زنده میماند؛ با بدنی که نمیپوسد و با دلی که از چوب است، اما میتپد.
در جایجای جهان هنر معاصر، بهویژه در نمایشگاههای موضوعی موزه کیبرلی پاریس، شاهد پیکرههایی بودهایم که انسان را نه در استواری، بلکه در تزلزل، در شکافت، در تعلیق، نشان میدهند. بدنهایی که بینابین انسان و شیء، میان زنده و ساختهشده، آویزاناند. پینوکیو یکی از آنهاست. تصویری است از وضعیتی که ما نیز در آن زندگی میکنیم: نه در دلِ اطمینان، نه در درون هویتهای تثبیتشده، بلکه در ناپایداری، در پارهپارهبودن، در بازی مداوم با قدرت و حقیقت.
پینوکیو میخندد، نه از سر سادگی، بلکه چون خنده، آخرین امکان بقاست. همانگونه که در روایتهای پساکمونیستی کتاب «کمونیسم رفت و ما ماندیم و حتی خندیدیم» خنده بدل میشود به نوعی مقاومت؛ خندهای بیپناه، اما پرجرات. پینوکیو هم با آن بدن چوبیاش، میخندد، دروغ میگوید، روی صحنه میرقصد، و با هر بار «اشتباه»، حقیقت پنهانشده جهان را به رخ میکشد. او، مانند افسانه ایوانز در «برادران کارامازوف»، یک قربانی کودکانه است، اما برخلاف ایوانز، خاموش نمیماند. صدایش از میان درزهای چوب بیرون میزند و زبانی تازه خلق میکند؛ زبانی که نه کاملاً انسانیست و نه کاملاً وحشی، بلکه چیزی است در میان این دو: زبانی معلق، همچون خودش.
پینوکیو، در خوانشی نوین، نه افسانهای کودکانه، بلکه آینهایست برای قرن بیستویکم: قرنی که در آن سوژه دیگر ثابت نیست، بدنها دیگر متعلق به خود نیستند و حقیقت نه در مرکز، که در حاشیه، در هیولا، در پاریا، در عروسکی چوبی که نمیخواهد تبدیل به پسر خوبی شود، پنهان است. پینوکیو، با وجود چوبی بودنش، زندهترین تصویر ما از انسان بودن است؛ انسانی که هنوز نه، اما دیگر هم نه.
در نمایشگاه گروهی «نه هنوز انسان/نه دیگر عروسک» آثار ۳۸ آرتیست از جمله: سپیده آزاد، علیرضا آستانه، شقایق احمدیان، نجمه پاشایی، محمد جعفر پاکروان، مریم تختکشیان، هومن ترابی، حسین تمجید، مریم جهانی، شقایق جهانبانی، سعید چلنگر، ادی حکمی، مینا حسنی، فائقه خراسانی، حمیدرضا خردمند، رئوفه رستمی، امیرمهدی زاهدی، هدی زرباف، محمودرضا زندپور، سارنج، فاطمه سلخور، علی شایسته، مهدی عابدینی، پگی عباسپور، پریسا عباسی، نجوا عرفانی، علیرضا غلامی، علی قطره، صالح کاظمی، امیر کمند، شهرزاد گلمحمدی، غزل مروی مولود مظاهری، نفیسه معینی، عاطفه نامآور، نیک آزاد، نبراس هویزاوی و عادل یونسی به نمایش درآمد.
عکس: کیوان یوسفی







نمایشگاه گروهی نه هنوز انسان/نه دیگر عروسک. گالری ایوان


نمایشگاه گروهی نه هنوز انسان/نه دیگر عروسک. گالری ایوان


