علیرضا غلامی آرتیست تجسمی متولد ۱۳۷۰ دارای مدرک لیسانس تصویرسازی است. او تاکنون یک نمایشگاه انفرادی با عنوان تکثیر یک رویا در گالری چوم بندر انزلی داشته و در چندین نمایشگاه گروهی در گالری شیرین، راه ابریشم و چوم شرکت داشته است.
گفتگو با علیرضا غلامی در قالب پروژه «هفت پرسش از آرتیست» توسط آرت ریسرچر در تاریخ مردادماه ۱۴۰۴ انجام شد.
رامین سعیدیان: مفاهیم مورد علاقه شما در مجموعههای مختلفی که خالق آن بودید شامل چه مواردی هستند؟ چه عناصری در کار خلقشده شما نمایانتر است؟
علیرضا غلامی: مفاهیمی چون خاطره، داستانهای فولکلور، هویت، و ارتباط انسانی در بسیاری از آثار من حضوری پررنگ دارند. عناصر کار اغلب با زبان پارچه، دوخت و فرمهایی آشنا اما باز تفسیر شده بیان میشوند؛ جایی که روایتهای شخصی در دل اشیایی نرم و لمسپذیر، شکل میگیرند و دعوت به گفتوگو میکنند.
سعیدیان: از چه ابزارها، تکنیکها یا فرآیندهایی برای خلق اثر هنری استفاده میکنید؟
غلامی: نخ، پارچههای دستدوم یا بازیافتی، الیاف طبیعی، سوزن و ابزارهای سادهی دوخت، مواد اصلی کار من هستند. فرآیند خلق از ایدهای ذهنی یا یک خاطره آغاز میشود، اما در طول دوخت و برخورد با جنس و بافت پارچه مسیر خود را پیدا میکند. در برخی پروژهها، تجربهی جمعی و مشارکت مخاطب نیز بخشی از خود اثر محسوب میشود.
سعیدیان: چه مضامینی در آثار شما الهامبخش بوده است؟ آیا اثر شما یک تجربه زیستی شخصی را بیان میکند؟ چه حسی را سعی کردید در اثر هنری خود به مخاطب انتقال دهید؟
غلامی: در بیشتر آثار من، نوعی تجربهگرایی و یادآوری بخشهایی از کودکی که شاید فراموش شدهاند، دیده میشود. این بازگشت به گذشته نه صرفاً برای نوستالژی، بلکه برای برانگیختن حس جسارت، جستوجوگری و بازی با خیال است. آثار اغلب از زیست شخصی و خاطرات فردی نشأت میگیرند و سعی دارند حسی انسانی، گرم و لمسپذیر به مخاطب منتقل کنند.

سعیدیان: اهداف متعالی شما به عنوان یک هنرمند چیست؟ این آثار به چه اندازه به شما کمک میکنند تا به اهداف والای خود برسید؟
غلامی: آثار هنری فرصتی برای ایجاد گفتوگو، همدلی و احیای خاطرات و احساسات فراموششده هستند. هدف این است که هنر به تجربهای مشترک تبدیل شود؛ چیزی که فقط دیده نشود، بلکه لمس و درک شود. آثار من بهنوعی ابزاری ارتباطیاند که راهی به درون و بیرون باز میکنند—هم برای خودم، هم برای مخاطب.
سعیدیان: اولین تجربه تصویری از هنر در حافظه شما چگونه و در چه زمانی ثبت شده است؟
غلامی: اولین تجربهی هنری من، تماشای گلدوزیهایی بود که عمّهام با دقت روی لباسها انجام میداد. بعدتر، پارچهها و دوختهای رنگی برای من تبدیل به قلمرویی برای خیالپردازی و بازیگوشی کودکانه شدند. شاید همین بازیهای ساده با رنگ و بافت، جرقهای برای قصهگویی و روایتگری از همان دوران بودند.
سعیدیان: به نظر شما آیا فرم و محتوا لازم و ملزوم یکدیگرند؟
غلامی: در آثار من، فرم و محتوا به شکلی در هم تنیدهاند. انتخاب مدیوم پارچه نه فقط از نظر بصری، بلکه بهخاطر ویژگی لمسپذیر بودن آن، در انتقال روایت نقش اساسی دارد. برای من بسیار مهم است که مخاطب بتواند با اثر تماس فیزیکی برقرار کند؛ لمس کردن بخشی از تجربهی روایی اثر است، نه فقط جنبهای فرعی.
سعیدیان: محیط چه تأثیری در خلق آثار شما دارد؟
غلامی: آثار من تا حد زیادی متأثر از تجربههای زیستهی کودکی در طبیعت گیلان هستند. حالا که در فضای شهری زندگی میکنم، بسیاری از رفتارها و کارهای روزمرهام، نوعی واکنش به فقدان آن طبیعت است—پُر کردن جای خالیاش از طریق پرسهزنی در خاطرات کودکی. خلق اثر، گاه راهیست برای بازسازی همان فضاهای از دسترفته، به زبان نخ و پارچه.

