رسانه مستقل تحلیلی-خبری هنرهای تجسمی

تورم چگونه بازار هنر را دگرگون می‌کند؟

خوانشی تحلیلی از گزارش آرتسی

تورم یعنی افزایش پیوستهٔ بهای کالا و خدمت در گذر زمان؛ پدیده‌ای که یا از رشد هزینهٔ تولید برمی‌خیزد یا از برتریِ خواستِ بازار بر توان اقتصاد در عرضهٔ بیش‌تر. پیامد آن بر هزینهٔ زندگی، نرخ بهره و رشد کلان‌اقتصاد روشن است؛ و بازار هنر نیز بیرون از این میدان نیست. پس از همه‌گیری کووید-۱۹، بسیاری از اقتصادها با موج‌های تورمی روبه‌رو شدند؛ در آمریکا، تورم سالانه در ژوئن ۲۰۲۲ به ۹٫۱٪ رسید و در ژوئن ۲۰۲۵ روی ۲٫۷٪ ایستاد.

چرا هنر در دوره‌های تورمی «سپر» شمرده می‌شود؟

اثر هنری یکتا و کم‌نقدشونده است؛ هر اثر، چیزِ خودش است و قیمت آن تنها به داده‌های مالی گره نمی‌خورد، بلکه سلیقه، آوازه و کمیابی نیز در آن نقش دارند. همین ویژگی‌ها سبب شده برخی سرمایه‌گذاران در دوره‌های تورمی، هنر را «پوشش در برابر کاهش توان خرید پول» بدانند. دیرک بُل در کریستیز یادآور می‌شود که پایداریِ قیمت، با داوریِ کیفیّت هنری نسبت دارد: آثار با کیفیت بسیار بالا دیرتر و کم‌دامنه‌تر افت می‌کنند—با این یادداشت که «کیفیت» را چه کسی و چگونه تعریف می‌کند، امروز بیش از گذشته از دلِ افکارِ همگانی و جامعهٔ هنر برمی‌آید، نه فقط نهادها و منتقدان.

در برآوردهای پیش‌فروش حراجی، فروشندگان اغلب با انتظاراتی چون بهای خرید پیشین، کارمزدها، هزینه‌های ورود، و دگرگونی نرخ برابری ارز می‌آیند؛ اما بهای امروزِ اثر لزوماً از تاریخچهٔ مالیِ آن پیروی نمی‌کند و معیارهای دیگری آن را شکل می‌دهند.

سایمن اُلدفیلد یادآور می‌شود انگیزهٔ خرید هنر همیشه مالی نیست: رابطهٔ اخلاقی و دلبستگی با آفریننده برای بسیاری از گردآورندگان مهم است و همین لایهٔ عاطفی، هنر را از بسیاری دارایی‌های مالی جدا می‌کند. به گفتهٔ بیانکا بونیفاسیو، هنر هم سرمایه را نگه می‌دارد و هم می‌تواند ثروت بیافریند؛ زیرا سویهٔ فرهنگی–احساسی را با ارزش مالی درمی‌آمیزد.

تورم چگونه به قیمت‌گذاری آثار می‌رسد؟

با آن‌که هنر گاهی «سپر تورمی» خوانده می‌شود، خودِ آثار نیز از تورم در امان نیستند. هزینه‌های آفرینش، نمایش، بیمه، جابه‌جایی و فروش همراه با تورم بالا می‌رود و بخشی از این بار به دوش خریدار می‌افتد؛ بنابراین، قیمت‌ها هم در بازار نخستین (نمایشگاه‌های تازه) و هم در بازار دُوُم (حراج/بازفروش) زیر فشار افزایشی قرار می‌گیرند. ماریو زونیاس از مدوکس گالری این رشد بهای مواد و تولید را «فشاری جدی» دانسته که بیش از همه، هنرمندان نوپا را می‌آزارد. بونیفاسیو نیز حمل‌ونقل را یکی از کانون‌های افزایش هزینه در دو سال گذشته می‌داند.

البته اهمیت نسبیِ هزینهٔ حمل به ارزش اثر بستگی دارد: در آثار کم‌بها سهم پررنگ‌تری دارد، ولی در آثار میلیون‌دلاری، در حد گرد کردن رقم است. در لایهٔ بالای بازار، رفتار خریدار بیش از آن‌که تابع کلان‌اقتصاد باشد، از شرایط شخصی اثر می‌پذیرد—کسانی که در پیِ «پابلو پیکاسو»اند، معمولاً با نوسان‌های روزانهٔ هزینه‌ها تصمیم خود را عوض نمی‌کنند.

جهش‌های پساکرونا و درس ناپایداری

پس از همه‌گیری، از ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۳، هم‌زمان با انگیزه‌های مالی دولت‌ها و خواستِ نهفتهٔ خریداران، در بخش‌هایی از بازار هنر جهش‌های تند قیمتی رخ داد؛ بهای برخی هنرمندان در چند ماه به اوج‌های نامعقول رسید و به همان شتاب هم پس نشست. این نمونهٔ کلاسیکِ تورم قیمتیِ بخشی است: بازار هنر به همان اندازه که می‌تواند پناهگاهی درازمدت باشد، در کوتاه‌مدت رفتار تورمی هم نشان می‌دهد. یادآوری آروشی کاپور همین است که بخشی از اوج‌گیری‌های ناگهانی، پایدار نبود.

فراتر از نمودارها: چرا هنر همچنان خریدار دارد؟

بازار هنر را نمی‌توان تنها با «نیروهای بازار» سنجید؛ تصمیم به خرید اثر اغلب از پیوندهای زیباشناختی و عاطفی نیرو می‌گیرد. همان‌گونه که اُلدفیلد می‌گوید: هنرمندان به‌خاطر خوب‌بودن اقتصاد خلق نمی‌کنند؛ خلق می‌کنند چون هنرمندند. و بسیاریِ گردآورندگان خرید می‌کنند چون به هنر نیاز دارند.


جمع‌بندی

  • هنر در افق بلندمدت می‌تواند نگهدارندهٔ ارزش باشد؛
  • اما در کوتاه‌مدت، به‌ویژه زیر سایهٔ هزینه‌های تولید/حمل و تب‌های تقاضا، می‌تواند رفتار تورمی از خود نشان دهد؛
  • کیفیت هنری و کمیابی هم‌چنان کلیدهای پایداریِ قیمت‌اند؛
  • برای خریدار هوشمند، داوریِ کیفی، بهداشت مالی، و افق زمانی سه ستون تصمیم‌اند؛ و برای هنرمندان نوپا، مدیریت هزینه و راهکارهای جابه‌جایی بیش از همیشه حیاتی است.

منبع اصلی تحلیل: گزارش «آرتسی» با عنوان «How Inflation Impacts the Art Market» (۱۱ اوت ۲۰۲۵) و داده‌های تورمی از «اداره آمار کار آمریکا».

دیدگاهتان را بنویسید