گفتگو با میترا سلطانی به تاریخ آبان ماه ۱۳۹۹ به مناسبت نمایشگاه انفرادی او با عنوان «نمایش شفافیت» در پلتفرم ۳ انجام شد. در استیتمنت سلطانی آمده است که: «در این پروژه تلاش کرده ام با سماجت بر مشاهده به عنوان کم ترین کنش انسانی از احساس انفعال تحمیل شده بر خودم فاصله بگیرم و با ساختن فضایی که چیزی بیش از بازتولید تصویر باشد مخاطب را در این ادراک سهیم یا به مشاهده ی بیشتر دعوت کنم».
هفت پرسش از آرتیست
رامین سعیدیان: قدرت متراکم و خاموش سنگ از نظر شما نشانه چیست؟ به نظر شما تصویر سنگ برای انسان معاصر بر نفوذناپذیری آن استوار است یا قدرت تخریب و آمر مجازات بودن آن؟
میترا سلطانی: قدرت متراکم و خاموش سنگ به خودی خود موضوع این پروژه بوده است اگرچه می توان آن را به مفاهیم بی شماری ارجاع داد و در این پروژه هم با ارائه ی تصاویر و موقعیت های متفاوت از این سوژه از محدود کردنش به یک مفهوم خاص اجتناب کرده ام و ترجیح من دریافت گستره ای از احساسات و مفاهیم از سوی مخاطب بوده است.
اینکه تصویر سنگ برای انسان معاصر بر چه مفهومی دلالت می کند، کاملا به جایگاه تصویری این عنصر بستگی دارد و اینکه مخاطب آن را در چه شرایطی تجربه می کند. برای مثال تصویر یک تکه سنگ در طبیعت یا در محیط شهری مفاهیم و احساسات کاملا متفاوتی را در بیننده منجر می شود.
سعیدیان: سوگواری ناشی از حضور اشیاء ونقوش بومی منطقه بختیاری نظیر شیر سنگی برای شما چه مفهومی دارد؟
سلطانی: سوگواری امری کاملا درونی است و با ریشه دارترین احساسات در انسان سروکار دارد و فکر می کنم به دلیل اهمیت آیین های سوگواری و ویژگی های منحصربه فرد آن در فرهنگ بختیاری ها هر انسانی که در این منطقه رشد کرده باشد خواه ناخواه از این فرهنگ متاثر می شود. علاوه برآن دیدن این مراسم از نزدیک تصاویری را در ذهن من ثبت کرده که هیچ گاه نتوانستم فراموش کنم، تصاویری که ترکیبی از سنگ و مو از عجیب ترین آن هاست..
البته در مورد شیرهای سنگی باید اشاره کنم که این عناصر در این پروژه بیشتر در رابطه با مفاهیم قدرت معنا دارند و نه در موضوع سوگواری.
سعیدیان: آیا در قرن بیست و یکم اخبار همچنان بانی شفافیت هستند یا پوششی برای اختفای واقعیت؟
سلطانی: این سوالی است که من هم سعی کرده ام در این پروژه طرح کنم، و بیشتر وظیفه ی هنرمند را همین طرح سوال یا جلب توجه به موضوعات می دانم تا داشتن جواب روشن برای آن ها و گذشته از اینکه شاید یکی از ویژگی های جهان معاصر همین عدم قطعیت باشد، به نظرم پاسخ را باید به آن ها که وظیفه و تخصص شان است واگذار کنیم.
سعیدیان: اولین تجربه تصویری از هنر در حافظه شما چگونه و در چه زمانی ثبت شده است؟
سلطانی: طبیعتا چنین تجربیاتی به دوران کودکی باز می گردد و برای من که در یک فرهنگ روستایی-عشایری بزرگ شده ام اولین تجربه های تاثیرگذار تصویری ام مربوط به دست بافته ها به ویژه فرش های نقش شکارگاه، تزئینات، تصاویرسنگ مزارها، شیرهای سنگی و دیگر انواع هنرهای بومی می شود.
سعیدیان: آیا عضو انجمن نقاشان یا عکاسان هستید و به فعالیت های صنفی اعتقاد دارید؟
سلطانی: عضو انجمن نقاشان هستم و به نظرم فعالیت های صنفی در صورتی که مسیر درست و مداومش را طی کند می تواند بسیار تاثیرگذار باشد. ولی دست کم در این مدتی که عضو این انجمن بوده ام فعالیت قابل توجهی ندیده ام و من چندان ماهیت وجودی اش را درک نمی کنم!
سعیدیان: از گالری دار خود چه توقعاتی دارید؟
سلطانی: توقعات معمولی که یک هنرمند از گالری دار خود دارد! حمایت و همکاری در تولید و نمایش پروژه ها. کمک به بهتر دیده شدن و معرفی پروژه به طیف گسترده تری از مخاطب، کمک در ایجاد ارتباط با منتقدان و پژوهشگران برای ارتقای سطح آثار و..
سعیدیان: به نظر شما آیا فرم و محتوا لازم و ملزوم یکدیگرند؟
سلطانی: سوال خیلی کلی است و در سطوح مختلفی می شود در موردش صحبت کرد، ولی در درجه اول بله، فکر نمیکنم فرم بدون محتوا یا محتوای بدون فرم امکان وجود داشته باشد ولی اینکه ارتباط بین این دو چگونه برقرار شود، انتخاب و مسیری که هنرمند طی می کند تعیین کننده است.