کی و کجا بود را دقیق نمیدانم.. اما به وضوح يادم هست وقتي كارهاي صمد قربانزاده رو در فضاي مجازي براي اولين بار ديدم.. كاملا متعجب شدم و براي چند لحظه در فضاي عجیب عكس ها غرق شدم.. سبك كار، ايده و نگاهش به سبك فتومنتاژ براي من قابل توجه بود ..
تا اينكه امسال در دوسالانه عكاسي .. دوباره با كار هاي خلاقانه و جذاب او مواجه شدم .. و به اين فكر افتادم كه از طرف هنرگردی نگاهي داشته باشم به كارها و فعاليتها ي صمد قربانزاده و همچنين دوسالانه امسال …
اگر ممكنه يك بيوگرافي كلي كه شامل فعاليت هاي شما نيز مي باشد در اختيار مخاطبين هنر گردي قرار بديد ؟
من متولد 1363 در شهر ارومیه هستم و فارغ التحصیل رشته گرافیک از دانشگاه فردوسی مشهد .از سال 84 عکاسی می کنم و تا به حال در جشنواره های مختلفی همچون دوازدهمین و سیزدهمین دوسالانه ملی عکس ایران – دومین دوسالانه عکس دهلی – هفتمین و هشتمین دوسالانه عکس تاشکند – دوسالانه ریودوژانیروی برزیل و … شرکت کرده ام.
دوست دارم اولين سوالي كه ازتون مي پرسم درباره ي سبك كارتون باشه..چي شد كه اين سبك رو انتخاب كرديد؟و اگر ممكنه توضيحاتي در باره ي نحوه كارتون و عكاسي در فتومنتاژ بدهيد؟
یکی از مهمترین عواملی که باعث گردید من به نوعی ارتباط نزدیکتری با حیطه ویا ژانر عکاسی فتومونتاژ داشته باشم ورودم به دانشگاه در رشته گرافیک بود . تحصیل در این رشته و آشنایی با نرم افزار های گوناگون کم کم باعث شد که دست و ذهن من در نحوه چینش و یا شکل دهی به روند کاریم راحت تر و سریعتر پیش برود.اما این اصلی ترین دلیل نمی تواند باشد چون هر شخصی که در زمینه هنر فعالیتی دارد قبل از پیدا کردن شیوه و یا ابزار کاری خود باید خمیر مایه ای از چیزی را که می خواهد آن را رشد دهد را در درون خود داشته باشد حال این خمیر مایه می تواند بسته به شرایط خود فرد در طول زندگی اش پیش بیاید و در ضمیر ناخود آگاه انباشته شود.اما گذر زمان و انباشته شدن رخداد های تلخ و شیرین می تواند آنها را تبدیل به خاطراتی سازد که در پس دیوار های ذهن معلق شوند و منتظر لحظه ای باشند تا خود را نمایان کنند .شاید همین معلق بودگی خاطرات دلیل مهم دیگری بود که من را به سمت شیوه و ابزاری پیش برد تا بویسله آن بتوانم فضایی را شکل دهم که هم نشاگر خلاء باشد و هم واقعیت.هم از خاطرات و اتفاقات انباشته شده در پس ذهنم بهره ببرم و هم از موقعیت ها و رخداد های بیرونی. اما به هر حال هر هنرمندی برای فرار از تکرار سعی می کند تا دست به تولید مفاهیم جدیدتری بزند .من هم در این سال ها همواره تلاش داشتم تا روند کاریم را بیشتر از جهت مفهومی مطابق به رویداد های بیرونی ( اما با بازخوانی ذهنی و شخصی) خودم جلو ببرم .
اما از لحاظ اجرایی هم باید اضافه کنم که من عمده کارهایم را در چند مرحله تولید می کنم طوریکه در مرحله اول سعی می کنم تا به یک فضا سازی مناسب و هماهنگی با مفهوم و کانسبت مورد نظرم برسم و در مرحله بعد اقدام به عکسبرداری از المان ها و فضا های مورد نظرم می کنم و در مرحله آخر آن ها را در محیط نرم افزاری چینش می کنم . در این میان آشنایی با عوامل مختلف همچون نور پردازی – زاویه دید – ترکیب بندی – آشنایی با نرم افزار ودر کنار این موارد تکنیکی آشنایی با نظریه ها ی مختلف می تواند در شکل گیری یک کار مناسب مهم باشد.
به نظرتون سطح كار فتومنتاژ در ايران در چه وضعيتی ست ؟ ..و اگر بخواهيم از نظر بين المللي به اين سبك نگاه كنيم در چه جايگاهي قرار داره؟و نقاط قوت و ضعف كار رو در چي مي بينيد؟
به نظرم عکاسی مونتاژ در ایران همانند جاهای مختلف دنیا قدمتی زیادی دارد چون اگر از لحاظ تاریخی بدان اشاره کنم باید بگویم که ما در دوره قاجار با استفاده از برخی حقه های تصویری شاهد چنین تصاویری بوده ایم و از لحاظ بین المللی هم به هر حال عکاسی فتومونتاژ قدمتی به طول تاریخ عکاسی دارد و از همان سال های اولیه عکاسی افرادی همچون “اسکار رجلندر ” و ” هنری پیچ رابینسون ” و بعد ها در قالب سبک های مختلفی چون دادائیسم ها – سورئالیسم ها – کانستراکتیویسم ها – پاپ آرت و….به روند خود ادامه داده است .اما اگر بخواهیم این بحث رو بیشتر بکاویم باید اشاره کنم که عنوان فتومونتاژ یک موضوع کلی است که در قالب آن سبک های و ژانر های مختلفی را که به برخی از آنها اشاره کردم خودنمایی می کنند .برای مثال سال ها پیش دادائیسم ها برای اینکه بتوانند اعتراضات خود را بر علیه بورژوایی و عقل و منطق که باعث ویرانی و جنگ شد نشان دهند دست به ساخت تصاویری در قالب عنوان مونتاژ زدند همین روند در دوره های مختلف و تحت اتفاقات مختلفی تا بدین روز در بیشتر نقاط دنیا ادامه داشته و عکاسان زیادی از آن برای بیان ایده های خود بهره برده اند .از این لحاظ باید بگویم که این شیوه در سطح بین المللی دارای جایگاه محکمی است اگرچه در سال های اخیر با شکل گیری روندی که در عکاسی معاصر رخ داده و بخش عمده ای از گالری ها به سمت نمایش دادن آثاری به مراتب عینی تری هستند ما شاهد کم سویی این ژانر در برخی از کارکرد ها هستیم. اما جایگاه امروزی این ژانر در ایران علارغم کوتاه نظری هایی که در سال های قبل بود در حال بهتر شدن است .جای بسیار خوشحالی است که دیگر کمتر می شنوی که فردی بهت انگ فتوشاپ کار را بزند البته در این میان مخاطب هم زیاد تقصیری ندارد چون به نظر من این هنرمند است که باید شیوه کاری را انتخاب و عرضه نماید تا با این سئوالات مواجهه نگردد .به نظر من مشکل عمده این ژانر عکاسی در ایران تک بعدی دیدن آن می باشد . بیشتر افرادی که در سال های اخیر در این ژانر فعالیت می کنند سعی می کنند فضاهایی غیر واقعی و سورئالی را به تصویر بکشند که بیشتر آنها متاسفانه به سمت فانتزی بودن میل پیدا می کند . عدم آشنایی به کارکرد اصلی این مدیوم و اینکه استفاده نامناسب از آن ونا هماهنگی بین ساختار و مفهوم از جمله ضعف های عمده این ژانر در سال های اخیر عکاسی ایران می باشد .البته افرادی همچون زنده یاد بهمن جلالی – صادق تیرافکن– مهدی مقیم نژاد و…بودند و هستند که با استفاده درست از این مدیوم باعث طی شدن مسیر درست آن در سال های اخیر شده اند.
اغلب كارهاي شما سياه و سفيد ..چرا ؟ آيا رنگ ها تاثيري در فتو مونتاژ داره؟
از آنجایی که عمده کارهای من بر گرفته شده از دنیای شخصی و خاطرات من هستند برای همین فعلا رنگ در آن جایگاهی ندارد اما هر عنصری می تواند اگر درست و مناسب استفاده گردد در روند بهتر شدن شکل کار کمک کند .رنگ هم جزء عناصری است که می تواند کمک زیادی در این زمینه بکند .ولی فعلا من احساسی برای استفاده از آن در خودم حس نمی کنم .اما شاید در آینده از آن استفاده کردم.
اغلب عكاسان مخالف اديت عكس و حتي فتومنتاژ هستن..و در خيلي از مسابقات به اين موضوع اشاره ميشه كه تغيرات كلي در عكس نبايد باشه .. ! شما نظرتون در اين باره چيست آيا فتومنتاژ را هنري جدا از عكاسي مي بينيد ؟
به برخی از این مسائل در بالا اشاره کردم .قسمتی از این مسئله را باید در عدم آشنایی این افراد و یا جشنواره ها نسبت به تاریخ و روند این ژانر عکاسی دانست و قست دیگرش را هم همان مسئله فانتزی شدن برخی از کارها که باعث ایجاد مقایسه میان عکس و مدیوم دیگر در بین افراد و جشنواره ها می شود دانست. اما در سال های اخیر این مسئله کمتر شده ..به هر حال باید در مسیر درستی تلاش کرد تا این گونه مسائل دیگر وجود نداشته باشد.
با توجه به علاقه هايي كه در اين سبك مشاهده ميشه ، براي فعاليت تو اين سبك و شروع چه بايد كرد ؟
به نظرم اولین و مهمترین قدم مطالعه کردن در مورد تاریخ هنر – تاریخ عکاسی – نظریه ها و …می باشد .قدم بعدی آشنا شدن با ژانر های عکاسی و عکاسان مرتبط – تکنیک های نرم افزاری – نورپردازی و…
.برنامه اصلي و هدف شما براي آينده فتو مونتاژ چيست ؟
من همواره در این چند سال تلاش کرده ام تا روند کاری متفاوتی را از لحاظ مفهومی پیش بگیرم از ایده های کاملا شخصی و ذهنی شروع کردم و در سال های اخیر سعی نمودم آنها را با مفاهیم اجتماعی تر تلفیق کنم .هدف اصلیم ادامه دان همین روند در سال های آینده است .تا بتوانم در کارهایم هم تصویری از دنیای ذهنی ام را نشان دهم و هم مفاهیمی که در سطح جامعه با آن درگیر هستیم.
دوسالانه امسال را چگونه ديديد ..منظورم ديد كلي به كار هاست و همچنین اثر خود شما…و چه چيزي به نظرتون خاص دوسالانه امسال بود..دوست دارم دوسالانه رو از زبان شما در چند سطر گزارش كنم..؟
به نظرم دوسالانه ها در هر کشوری باید نمونه ای ایده ال از روند هنری آن کشور باشند .چه بسا که این اتفاق را در بیشتر جاهای دنیا مشاهده می کنیم که در آن سعی می کنند با ارائه بهترین آثار از هنرمندان داخلی و خارجی نظرات را به سمت خود بکشند .در این میان دوسالانه عکس ایران را با قدمت بیست و اندی سالش اگر بخواهیم در داخل کشور خودمان مورد نقد قرار دهیم باید بگوییم که روندی نسبتا مناسبی به جز چند دوره داشته است .به هر حال همین دوسالانه توانسته افراد زیادی را به جامعه عکاسی ایران معرفی کند .اما اگر بخواهیم این دوسالانه را با دوسالانه های برگزار شده در جاهای دیگر دنیا مقایسه کنیم باید بگویم که زیاد نمی توان آن را مهم جلوه داد . یک دلیل بسیار مهم برای پیشرفت هر فستیوال و یا دوسالانه ای می تواند رقابت افراد در سطح بین المللی اش باشد طوریکه افراد مختلفی از جاهای مختلف دنیا و با سلائق مختلف در آن شرکت نمایند .امری که دوسالانه ایران به جز چند دوره اندک از ارائه آن ناتوان بوده است .اما دوسالانه امسال حداقل نسبت به دو دوره قبل در سطح خوبی برگزار شد .بازگشتن دوسالانه به دیوار های موزه معاصر اولین قدم در اعتبار بخشی به این دوسالانه بود .در کنار آن نمایش دادن عکس هایی از ژانر های مختلف (اما نه بصورت کامل) نقطه قوت دیگر این دوسالانه بود .در مورد کار ها نظر خاصی نمی توانم بدهم چون فکر می کنم گذر زمان بهتر می تواند در ماندگاری یک اثر نظر بدهد و اگر نظری بدهم بیشتر از جهت ارتباط و علاقه شخصی به آن ژانر استفاده شده در عکس و یا مجموعه است تا از نظر فنی .ولی در کل چند مجموعه عکس نظرم را بیشتر جلب کردند .اما نقظه مهم این دوسالانه به نظرم ارائه خوب کارها هم از لحاظ قاب و اجرا هم از لحاظ نمایش آنها بر روی دیوار های موزه بود که بسیار جلب توجه می کردند . اما در مورد آثار خودم هم باید اشاره کنم که من در این دوره ترجیح دادم تا در بخش مجموعه عکس شرکت نکنم و هر دو عکس پذیرفته شده ام از مجموعه عکس های “آنهایی که گم شده اند ” و “موقعیت منجمد” می باشند که یکی به خاطر فضای غیر ایرانی اش و دیگری به خاطر نمایشگاهی که سال آینده در گالری محسن خواهم داشت شرکت داده نشدند.
..بسيار از اينكه وقت خود را در اختيار هنر گردی قرار داديد سپاسگزارم…