دانیال ملانوروزی (متولد 1375) در خانوادهای هنرمند و هنردوست بزرگ شده. این هنرمند 17 ساله که تجربهی زندگی در نیشابور را هم دارد، در اردیبهشت ماه آثارش را در گالری شکوه به نمایش گذاشت و تحسین همگان را برانگیخت. دانیال را به جرات میتوان یکی از امیدهای آیندهی ایران دانست. خلاصهای از گفت و گو با او را در زیر بخوانید:
از کی متوجه علاقهات به نقاشی شدی و چه شد که آن را به طور جدی پیگیری کردی؟
از زمانی که خودم را شناختم خط، نقش و بافت را در کنار هم یافتم. مجموعهی هنری پدرم که سینه آویز دیوار خانهمان بود و آثار هنری پدرم را از کودکی در کنارم دیدهام و به آن بالیدهام.
جدیترین انگیزهای که به تو توان نقاشی کشیدن میدهد چیست؟
نقشی که نمیدانم از چه و از کجا بر انگشتانم میتراود و بر صفحهی خالیای که هر روز در پیشم میگذارم میروید و میبالد. این آفرینش برایم جادویی است که مرا جاودانه میکند و انگیزهی کار دوباره میدهد.
به عنوان کسی که هنوز با مدرسه و هنرستان ارتباط نزدیک دارد، نقش سیستم آموزشی را در پروراندن هنرمندان جوان چطور ارزیابی میکنی؟
هیچ چیز از مدرسه و کتاب نیاموختهام؛ چه خلاقیتهایی بوده که در مدرسه و کتاب پایمال شده، همواره از طبیعت و تاریخ هنر و آثار جاویدان هنرمندان در موزه و گالریها آموختهام.
تا چه حد به مطالعهی مبانی نظری هنر میپردازی؟ و هنرمند محبوبت کیست؟
مبنای هنر را آکادمیک نمیدانم. آثار هارمونی و ترکیببندی و رنگ را در طبیعت و آثار بزرگان دیدهام. هنرمندان مکتب سقاخانه همچون زنده رودی، تانولی، عربشاهی، ابوالقاسم سعیدی و قندریز همواره افسونم کردهاند و چشمانم را به چراغ خانه جادوییِ رنگ و فرمهایی بردهاند که ریشه در تاریخ هزارساله دارند.
به سراغ آثار خودت برویم. فضایی انتزاعی با حال و هوای ایرانی و حسی نوستالژیک در بیشتر آثارت خودنمایی میکند. این حس از کجا سرچشمه میگیرد؟
عرفان عطار و روحیهی هنری و عرفانی همسایگانم که با دف و نی به افلاک میکشاندم در کنار مزار حضرت شیخ ابوالحسن و طبیعت بکر و کوهستان و خلوت و تنهایی و انس با شاعران و هنرمندان نیشابور تاثیری گذاشته که خودم را از خارج از این جهان بیگاهنه مییابم. همان که در درونم غلیان و جوشش دارد باز میآفرینم, به آن هرگز نیاندیشیدهام که مخاطبانم چه کسیاند و چه میخواهند. خودم را بیان میکنم و کسانی هم احساس همخویش دارند و میپسندند. کسانی هم شاید از این جهانی که در آنم دور باشند و مورد پسندشان واقع نشود
چه معظلاتی را پیشروی آیندهی هنری خود میبینی؟
شاید کمبود گالری، نشریات تخصصی و جلسات نقد و بررسی، هر کسی از نقاط شخصی به آثارش مینگرد و کمتر نگاه جامع و هنریای دیدهام که به کارم آید.
چه پیشنهادی برای هنرمندان جوان داری؟
کار، کار، کار. تنها کار است که آدمی و چشم را و ذهن را مینماید.
* به امید پیروزی برای این هنرمند نوجوان