مجله مستقل و تخصصی هنرهای تجسمی و مفهموی

تالار افتخارات عصر طلایی هلند ؛ گشتی در موزه امپراطوری آمستردام

بنا بر نوشته گردشگرانی که قرن هفدهم میلادی از هلند دیدن کردند، تعداد قابل توجهی نقاشی در این دوره در سطح جامعه خرید‌ و‌ فروش می‌شدند. به نظر می رسد که در همه جا این نقاشی‌ها حتی در بازارها، مسافرخانه ها و نمایشگاه ها جمع آوری و خریداری می شدند و به فروش می رسیدند. هلندی ها علاقه بیش از حد به نقاشی  نشان می دادند. موجودی های خانگی نشان می داد که خانه های مردمان مرفه پر از نقاشی‌های آویزان شده‌اند، که تعداد آنها به ده ها و حتی گاهی به صدها اثر می‌رسید.

در سال ۱۶۳۵ میلادی، شهر هارلم در غرب آمستردام به ازای هر پانصد نفر از ساکنانش یک نقاش داشت. این وضعیت ریشه در تحولات اجتماعی، اقتصادی و مذهبی هلند داشت که در آخرین ربع قرن شانزدهم میلادی اتفاق افتاده بود. این اصلاحات باعث شد که اوضاع فرهنگی کشور تغییر اساسی داده شود. با رفتن کلیسای کاتولیک به حاشیه، هنرمندان مجبور به یافتن حامیان جدیدی بودند. آنها بازرگانان مرفه‌ای را پیدا کردند که سفارش تابلو های پرتره می دادند و به زودی خانه های خود را با این تصاویر پر می کردند.

هرچه تعداد این مشتری‌ها که به سرعت گسترش یافت بیشتر می شد ، نقاشان به ژانرهای جدیدی مانند مناظر ، زندگی ، فضای داخلی کلیسا ، صحنه های نظامی و مناظر دریایی نیز علاقه مند تر شدند. رونق اقتصادی و اشتیاق عموم مردم برای با هم ترکیب شده و برای ایجاد یک فضای هنری کمک کرد.حتی تخمین های محافظه کارانه حاکی از میلیون ها نقاشی می شد. این امر تا حدودی به این دلیل اتفاق افتاد که هنرمندان موفق نیز برای انتقال مهارت های خود به نسل جوان دست به کار شدند. گفته شده که رامبراند تکنیک های نقاشی‌اش را حداقل به پنجاه هنرجو آموزش داده است ، که این نشان می دهد کاملاً به معنای واقعی کلمه مدرسه خود را تأسیس کرده بود.

فرانس هالس

فرانس هالس یکی از موفق ترین نقاشان پرتره در زمان خود بود. هالس درون کارگاه خود در هارلم ، روحانیون ، بازرگانان ، اعضای جامعه نخبگان و چندین تصویر بزرگ از گروه بزرگ شبه نظامی مدنی را نقاشی کرد. او همچنین پرتره‌هایی از دهقانان ، ماهیگیران و مست ها را نیز نقاشی کرد. پس از سقوط شهر به دست اسپانیایی ها در سال ۱۵۸۵ ، هالس متولد آنتورپ به همراه پدر و مادرش به هارلم هلند نقل مکان کرد. هالس آموزش خود را از کارل ون ماندر دریافت کرد. در سال ۱۶۱۰ در انجمن صنفی نقاشان هارلم پذیرفته شد.

با گسترش شهرت هالس در ورای هارلم ، وی کمیسیون های پرتره را از ساکنان آمستردام ، لاهه و اوترخت دریافت میکرد. علی رغم همه این موفقیت‌ها، فرانس هالس در زندگی مشکلات مالی داشت. او چهارده فرزند داشت ، از جمله پنج پسر که نقاش نیز شدند.

چهره نگاری عروسی از ایساک ماسا و بئاتریس وان درلین

این زن و شوهر در این پرتره دوتایی احساس غیر رسمی بودن را از طریق چهره هایی بشاش و فیگور هایی آرام منتقل می کنند. آنها به راحتی در کنار هم می نشینند ، زن دست چپ خود با محبت روی شانه شوهرش گذاشته است. آرایش زن برای یک پرتره نقاشی شده در این زمان غیر معمول است. مدل‌های این پرتره ایساک ماسا ، بازرگان اهل هارلم هلند و بئاتریس وان درلین هستند و احتمالاً این پرتره برای بزرگداشت ازدواج آنها در آوریل ۱۶۲۲ کشیده شده است.

موزه امپراطوری آمستردام / عکس از مرکز پژوهشگر هنر

نقاشی های اشیاء بی‌جان

ژانر نقاشی اشیاء بی‌جان در قرن شانزدهم با هنرمندانی که از فلاندر فرار کرده و در شهرهایی مانند میدلبرگ ، هارلم و آمستردام ساکن شده اند ، به هلند شمالی وارد شد. این مهاجران ، مردم هلند را با تصاویری از گلدان های پر از گل های رنگارنگ ، آشپزخانه هایی با گوشت ، مرغ ، میوه و سبزیجات و سفره های آماده شده برای غذا معرفی کردند. این موضوعات محبوب بود و باعث جذب نقاشان بیشتر به این ژانر و منجر به پیشرفت و تغییرات جدید شد. برخی از اشیاء بی‌جان با معنای تمثیلی یا مذهبی همراه بودند. “وانیتاس” نمادهای استفاده شده مانند جمجمه ، حباب صابون یا شمع خاموش را برای تأکید بر مرگ و میر انسان تفسیر می‌کرد.

موزه امپراطوری آمستردام / عکس از مرکز پژوهشگر هنر

یان هاویکس استین

یان استین در سال ۱۶۲۶ در لیدن هلند به دنیا آمد. او توسط نقاشانی همچون نیکولوس کوپفر ، آدریان ون اوستاد و یان ون گوین که دخترش در سال ۱۶۴۹ با او ازدواج کرد ، آموزش دید. استین گرچه عمدتا به دلیل کشیدن صحنه های داخلی داستانی و اجتماعات شاد و مشهور شناخته می شود ، اما او موضوعاتی از تاریخ را هم به تصویر کشیده است. استین یک داستان نویس با احساس ذاتی بود که می‌دانست چگونه از طریق تعامل هوشمندانه‌ای از نگاه ها و حرکات ، شخصیت های خود را خلق کند.

پیتر یانز زانردام

پیتر زانردام در نقاشی کلیساها ، معماری و مناظر شهری تخصص داشت. بخش اعظم کارهای او در فضای داخلی کلیسا برای انتقال عمق فضا، به صورت چشم انداز رنگ آمیزی شده است. مردم در کارهای او تابع فضا هستند و به سادگی بخشی از دکوراسیون را تشکیل می دهند. زانردام در آسندلف به عنوان تنها پسر یک حکاک با استعداد بزرگ متولد شد که در سال ۱۶۰۷ میراث بزرگی از خود به جا گذاشت. او به همراه مادرش به هارلم نقل مکان کرد ، جایی که شاگرد فرانس د گربر شد.

گهگاه ، زانردام به شهرهای دیگری مانند اوترخت ، رنن ، آلکمار و لاهه هلند سفر میکرد و در آنجا از کلیساها بازدید و طرح های اولیه مفصلی را تهیه می کرد. او روشی خاص را ایجاد کرد که به وسیله آن ابتدا قسمت پشتی یک «طراحی ساختمانی» را با گچ سیاه کرده و سپس از نقره برای انتقال خطوط روی تابلو استفاده می کرد. فضای داخلی کلیساها مکان هایی آرام بودند که از نور یکنواخت و شفافی برخورداراند و هیچ سایه عمیقی از خود نشان نمی دهند. بدون وجود منبع روشنایی ، گاهی به نظر می رسد که دیوارها خود تابش نور می کنند.

پیتر دهوخ

پیتر د هوخ (۱۶۶۸-۱۶۸۴) فضای داخلی خانه ها را در دنیایی از تزئینات غرق می کرد. کفپوش های شسته شده ، مبلمان جلا داده شده و تختخواب مرتب شده؛ در حالی که فرزندان با دقت تماشا می کنند یا در گوشه ای از اتاق بازی می کنند. د هوخ هنگامی که دائماً به آمستردام نقل مکان کرد ، در دلفت کار می کرد. وی یکی از اولین هنرمندانی بود که در نقاشی های خود به معماری داخلی اهمیت ویژه ای بخشید.

عناصر فضای داخلی وی ، جلوه هایی از راهروها و پنجره ها و نمایش نور و سایه روی دیوارهای گچی سفید است. او گاه در چنین فضاهایی پرتره های گروهی را خلق می‌کرد. در سالهای بعدی کار خود ، د هوخ به تدریج از فضای داخلی مجلل تر و شیک تر نقاشی کرد و تصاویر خود را با چهره های ظریف در حال نواختن آلات موسیقی جمع کرد. این صحنه های بدون دغدغه تضاد کاملی با اوضاع خودش داشتند. پس از سالها زندگی در فقر نسبی ، د هوخ آخرین روزهای زندگی خود را در آسایشگاه روانی آمستردام گذراند.

موزه امپراطوری آمستردام / عکس از مرکز پژوهشگر هنر

یوهانس ورمایر

یوهانس ورمایر یکی از نقاشان برجسته قرن هفدهم هلند شمرده می شود. در مورد زندگی وی چیزهای زیادی یافت نشده است. او که در سال ۱۶۳۲ در دلفت متولد شد ، به عنوان یک نقاش توسط استاد ناشناخته ای آموزش دید. در بیست و یک سالگی ، با کاترینا بولنس ازدواج کرد و به کیش کاتولیک همسرش گروید. اسناد مربوط به دهه ۱۶۶۰ نام وی را به عنوان رئیس اتاق اصناف سنت لوک و به عنوان یک عضو نگهبان مدنی درج کرده است.

در هنگام مرگ وی در سال ۱۶۷۵ ، یازده فرزند به جا گذاشت. ورمایر در سالهای آخر عمر خود به دلیل افت شدید قیمت در بازار هنر دچار مشکلات مالی شد. تا قرن هجدهم و نوزدهم ، کارهای او فراموش شده بود. از زمان کشف مجدد اثر وی در اواخر قرن نوزدهم ، ورمیر به یک موقعیت منحصر به فرد تحسین شده دست یافت. او به عنوان یک هنرمند ، تحسین همگان را به دلیل مهارت ماهرانه خود در ساختن کلیت جهان از موقعیتهای به ظاهر عادی و ابراز احساساتی که از جزئیات این صحنه فراتر می رود ، بدست آورده است.

رامبراند هارمنز ون‌ران

رامبراند نهمین فرزند یک آسیابان اهل لیدن هلند در سال ۱۶۰۶ به دنیا آمد. او به مدرسه لاتین رفت ، اما احتمالاً این کار را تمام نکرد ، زیرا در حدود چهارده سالگی به عنوان شاگردی در کارگاه نقاش یاکوب ون سواننبورگ شروع به کار کرد. در سال ۱۶۲۴ یا ۱۶۲۵ ، رامبراند شش ماه در آمستردام برای پیتر لستمن نقاش مشهور کار کرد تا آموزش خود را تمام کند. او به لیدن بازگشت ، جایی که احتمالاً کارگاهی را با یان لیونز به اشتراک تاسیس کرد. نقاشان جوان جاه طلب یکدیگر را به ارتفاعات هر چه بیشتر شهرت هل می دادند.

در سال ۱۶۳۱ رامبراند به آمستردام نقل مکان کرد ، جایی که او کمیسیون های پرتره هایش را از طریق فروشنده هنری هندریک ایلنبورگ دریافت میکرد. او همچنین بسیاری از تابلوهای مشهور تاریخ هنر را نقاشی کرده است. رامبراند کارگاه بزرگی را بنا کرد که طی سالها ، ده ها هنر آموز نقاشی یاد گرفتند ، از جمله جرارد دو ، فردیناند بول ، نیکولا میس و کارل فابریتیوس. اگرچه او بسیار مشهور بود و درآمد زیادی کسب می کرد ، اما بدهی های وی چنان بالا رفت که در سال ۱۶۵۶ ورشکست شد. وی در سال ۱۶۶۹ درگذشت.

موزه امپراطوری آمستردام / عکس از مرکز پژوهشگر هنر
هیئت امناء

همه ساله انجمن صنفی پارچه‌فروشان آمستردام هلند پنج مرد را به کمیته سندیکاها یا بازرسان نمونه گیری از کیفیت نساجی منصوب می کردند. کمیته منخب سال ۱۶۶۲ توسط رامبراند نقاشی شده بود که می توان آن را یکی از مشهورترین پرتره های گروهی جهان نامید. به ویژه چگونگی واکنش آقایان درون تابلو به سمت مخاطب ، که با بیان هایی از بی اعتنایی تا استقبال با لبخند ، قابل توجه است.

رامبراند این ترکیب را به طوری زاویه داده که انگار چشم ما در کنار میز قرار دارد ، بنابراین تاثیر فضایی را تقویت می کند. این پرتره گروهی در اتاق اجرایی اتاق صنفی پارچه‌فروشان در اشتالسترات آویزان شد ، جایی که به پنج پرتره گروهی قبلی پیوست ، که همه این مقامات را به تصویر کشیده است. رامبراند درد و رنج کشید تا اطمینان حاصل کند که ترکیب وی با پرتره های دیگر مطابقت دارد ، زیرا عکس های اشعه ایکس نشان می دهد که وی بارها و بارها تنظیمات را تغییر داده است.

موزه امپراطوری آمستردام / عکس از مرکز پژوهشگر هنر

دیدگاهتان را بنویسید