کتابگردی فعالیت تازه ای از گروه هنرگردی است که آخر هفته از همه کتاب خوان ها دعوت می کند تا کتابی را به دیگر دوستان معرفی کند. این معرفی می تواند با توضیحاتی در مورد آن کتاب یا ذکر یک خاطره از آن کتاب باشد حتی به زبان طنز.
معرفی نامه کتابهای مورد نظرتان را حداکثر تا روز سه شنبه هر هفته برای ما بفرستید.
در زیر اولین کتاب را فاروق مظلومی از دوستان همکار و منتقد در گروه هنرگردی معرفی می کند که فقط خودش فکر می کند کتاب باز است. شما هم به باشگاه کتابگردهای هنرگردی بپیوندید تا کتاب گردی کنیم:
مقدمه اول :
از کتاب جامعه شناسی پست مدرنیسم . اسکات لش . ترجمه شاپور بهیان
احساس در مقابل تفسیر
شاید سوزان سانتاگ منتقد بود که اولین بار در دهه ۱۹۶۰ بیانی نظام مند از حساسیت جدید پست مدرن فراهم آورد .سونتاگ زیبایی شناسی احساس را در مقابل چیزی قرار داد که نامش را زیبایی شناسی ” تفسیر گذاشت .او مدعی شد که در فرهنگی که دوراهی کلاسیکش ، تورم هوش به قیمت کاهش انرژی و توانایی حسی است ،تفسیر انتقامجویی هوش از هنر است.این امر همزمان انتقامجویی هوش از جهان است .تفسیر فقیر کردن جهان ، تقلیل جهان برای به دست دادن سایه ای از “معانی “است.
حمله سانتاگ به تفسیر حمله ای دو سویه بود و هدفش هم آثار هنری بود و هم نقد هنری.او سینمایی را که تکیه اصلی اش بر نماد پردازی بود تحمل نمی کرد و متعصبانه شعر نماد پردازانه را در تقابل با آثار شاعری مثل ازرا پاوندقرار می داد که جهانش را نه از طریق معانی ،بلکه از طریق تاثیر مستقیم کلمات . سوزان سانتاگ ” اروتیک شناسی هنر ” را در مقابل ” هرمنوتیک هنر قرار داد.
مقدمه دوم :
سوزان سانتاگ دوست داشتنی است .
فاروق مظلومی
در شاعران ایرانی فقط و فقط یدالله رویایی و کیومرث منشی زاده را به موازات ازرا پاوند داریم که مطلوب خانم سانتاگ باشد و فارغ از معنی کلمات به تاثیر مستقیم کلمات بیندیشند. .بقیه حرفهای قشنگ برای لحظه های قشنگ میزنند که بد هم نیست و خیلی هم خوب است اما شکوهمند و والا نیست .مثل من که روزی گفتم :
روزی دلت برای من تنگ خواهد شد.
روزی که در آغوش دیگری هستی
اما هیچکس کنارت نیست
حتی خودت .
و چه جیگرهایی که جگرشان آتش نگرفت.اما سوزان سانتاگ را دوست دارم چون چیزی یاد نمیدهد چیزی به دانش ما اضافه نمی کند او از ما میکاهد و به انبار نم گرفته دانش ما سیل می بندد .آتش میزند سانتاگ را دوست دارم چون دانش نمی دهد بینش میدهد.دنیای سانتاگ دنیایی عمیق ، کم جمعیت و دنیای تنهایی است.دنیای خیانت نیست که به هر که برسی بگویی :
وای چقدر دستهای هنرمندی داری.!!!!
خانم سانتاگ ،کلمات زیبا و قشنگ را برای ستایش درونی یک اثر هنری لازم و کافی و جامع نمی داند .نگارنده از شما می پرسد چطور ممکن است اثری که در عالم انتزاع ( غیر مادی ) بوجود آمده باشد با کلمات و زبان ( قرارداد دنیای مادی ) بیان شود .جنس واکنش و ارتباط ما با کنش اثر هنری ، مخفی ،غیر قابل بیان است.
سانتاگ به درد آدمهایی که میخواهند خودشان و دیگران را گول بزنند نمی خورد.سانتاگ صادقانه به بعضی ها می گوید شما تکنسین ماهری هستید اما متاسفانه خلقت و طبیعت شما را برای هنرمند بودن انتخاب نکرده است.ناراحتی هم ندارد هر کسی تقدیری دارد مثل من که نقشه بردار و ستون نویس شدم.در صورتیکه تا سی سالگی فکر میکردم نمایشنامه نویس ،شاعر و داستان نویس هستم.آزمایش خون هم دادم نتیجه آزمایش را ملاحظه کنید .
نمایشنامه نویسی : پر رو نباش
شاعری : دیگه خیلی رو داری
حداقل داستان کوتاه بنویسم : ما رو مسخره کردی ؟
نقد بنویسم : باشه . به قول ” فرانسوا تروفو ” همه مردم دو تا شغل دارن .شعل خودشون و نقد.تو هم منتقد باش.
یاد اکبر رادی عزیز ( چخوف ایران ) افتادم که سالها قبل در دفتر تهیه متون مرکز هنرهای نمایشی بود .من هم چون بچه آذربایجان بودم فکر میکردم به دلیل نزدیکی روسیه و آذربایجان شاید چخوف طی مسافرتی به شهر ما خوی ، ژن نمایشنامه نویسی اش را تکثیر کرده باشد. نمایشنامه ای نوشته بودم آبدوغ . اکبر خان مرد بزرگواری بود نتوانست نمایشنامه را بکوبد توی سرم. فقط رای بازنویسی داد.بعدها فهمیدم او هم مثل شمس الدین صولتی دهکردی مدیر مجله دنیای سخن خواسته بود تشویقم کند.متاسفانه این نسل شریف رو به پایان است. و ما انسانهای مدعی و خود حقیقت پندار ،تکثیر سرطانی داریم.
کتاب منتخب برای آخر هفته دوم مرداد ماه ۱۳۹۶“
از طرف کتاب بازی
“علیه تفسیر“
به نقل از خبرگزاری کتاب ایران
کتاب مجموعه نقدهای سوزان سانتاگ با عنوان «علیه تفسیر» با ترجمه مجید اخگر از سوی نشر بیدگل منتشر شد. این کتاب مجموعهای از نقدهای مطبوعاتی سانتاگ است که در فاصله سالهای ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۵ در نشریات مختلف منتشر شده بودند. این اندیشمند آمریکایی در این مقالات به نقد و بررسی کتابها، رسالهها و بیانیههای نویسندگان و فیلسوفان مشهوری چون: ژان پل سارتر، آلبر کامو، آنتونن آرتو (مبدع تئاتر خشونت)، پیتر وایس، اوژن یونسکو، گئورگ لوکاچ، چزاره پاوزه، ناتالی ساروت و… است. همچنین برخی مقالات کتاب نیز به نقد و بررسی آثار فیلمسازانی چون روبر برسون و ژان لوک گدار ــ سینماگران برجسته فرانسوی ــ اختصاص دارد.
کتاب پنج بخش مختلف دارد. عناوین مقالات بخش نخست کتاب «علیه تفسیر» و «درباره سبک» است. همچنین «هنرمند به مثابه رنجبرِ نمونهوار»، «سیمون وی»، «یادداشتهای کامو»، «مردانگی میشل لیریس»، «انسان شناس به مثابه قهرمان»، «نقد ادبی گئورگ لوکاچ»، «قدیس ژنهی سارتر» و «ناتالی ساروت و رمان» نام مقالات درج شده در بخش دوم کتاب است.
بخش سوم «علیه تفسیر» شامل مقالات سانتاگ درباره منابع تئاتری است. عناوین مقالات این بخش نیز به ترتیب انتشار عبارتند از: «یونسکو»، «تاملاتی درباره قائم مقام» (قائم مقام نام نمایشنامهای مفصل به قلم یک نمایشنامهنویس آلمانی به نام رولف هوخهوت است. موضوع این نمایشنامه محاکمه آدولف آیشمان، است. آیشمان یکی از سران نازیها بود که پس از جنگ توسط نیروهای اطلاعاتی یهودیها به بیتالمقدس برده شد تا مورد محاکمه قرار بگیرد.)، «مرگ تراژدی»، «رفتن به تئاتر و چیزهای دیگر» و «مارا / ساد / آرتو». مقاله آخر این بخش نقد و تحلیل سانتاگ بر نمایشنامه مشهور پیتر وایس با عنوان «شکنجه و قتل ژان پل مارا، بهنمایش درآمده توسط ساکنان تیمارستان شارانتون، به کارگردانی مارکی دوساد» است.
بخش چهارم کتاب به مقالات و نقدهای سانتاگ درباره سینما اختصاص دارد. «سبک معنوی در فیلمهای روبر برسون»، «گذران زندگی گدار»، «تخیل فاجعه محور»، «مخلوقات آنچنانی جک اسمیت»، «موریلِ رنه» و «یادداشتی درباره رمانها و فیلمها» عناوین این مقالات است.
در نهایت بخش پنجم کتاب نیز شامل مقالاتی پراکنده در زمینه هنرهای جدید و همچنین رویکردهای نوین در نقد ادبی و هنری است. عناوین مقالات این بخش نیز به ترتیب عبارتند از: «تقوای بدون محتوا»، «روانکاوی و زندگی در برابر مرگِ نورمن براون»، «هپینینگ: هنر همجواری رادیکال»، «یادداشتهای درباره کمپ» و «یک فرهنگ و حساسیت تازه».
«علیه تفسیر» نوشته سوزان سانتاگ و ترجمه مجید اخگر با شمارگان هزار نسخه، ۴۳۵ صفحه و بهای ۳۰ هزار تومان از سوی نشر بیدگل روانه کتابفروشیها شده است. اخگر پیشتر کتاب «درباره عکاسی» سوزان سانتاگ را نیز ترجمه و منتشر کرده بود