گفتگو با پیمان پورحسین به تاریخ اسفند ۱۳۹۸ به مناسبت کیوریتوری نمایشگاهی با عنوان «کاغذ سرخ» انجام شد. پروژه آرشیوی مشترک استودیو کارگاه و مرکز نبشی با طراحی، گردآوری و تنظیم پیمان پورحسین در دو بخش، اعلان سرخ از ۲۰ دی تا ۱۸ بهمن ۱۳۹۸ و کتاب سرخ از ۲۵ بهمن تا ۲۳ اسفند ۱۳۹۸ در فضای مرکز نبشی بر پا شد.
رامین سعیدیان: در سال های ابتدایی قرن بیستم پوستر به عنوان یک ابزار ایدئولوژیکی مهم برای حزب کمونیست در نظر گرفته شد، به نظر شما هر ایدئولوژی نیاز به حمایت توسط تبلیغات دارد؟
پیمان پورحسین: هر ایدئولوژی یا بطور کلی هر نوع پیامی که برای انتقال آن به کلام نیاز داشته باشد، برای عمومی شدن نیازمند روش هایی کارآمد و درخور شان آن پیام برای انتشار است. این انتشار، در طول تاریخ به مخاطب پیام، رسانه های موجود و میزان دسترسی مخاطب به آن رسانه ها بستگی داشته است.
پس با این باور که «تبلیغ» را می توانیم به دنیایی بسیار بزرگتر از گستره عملکرد کنونی «صنعت تبلیغات» -و حتی دامنه ی تاثیرگذاری پروپاگاندا، بر اساس موضوع این پرسش- اطلاق کنیم، هر آنچه که به خودی خود بطور کامل از طریق حواس آدمی قابل درک نباشد، به نوعی از تبلیغات برای انتشار و انتقال خود نیاز خواهد داشت.
اگر وظیفه اصلی همه گونه های تبلیغ را انتقال عمده یا منتخبی از پیام ها به همه یا گروه مشخصی از مخاطبین آن ها بدانیم و در نظر داشته باشیم که یکی از نخستین راه های بشر برای انتقال پیام -حتی پیش از اختراع خط- استفاده از تصویر بوده است، پس انتشار تصویر دارای پیام مشخص که متداول ترین روش آن در زمانه مورد پرسش شما استفاده از رسانه «پوستر» بوده است، خواسته یا ناخواسته یکی از راه حل های اولیه و گزینه های مناسب برای تبلیغات بوده است.
در کنار این الزام، با در نظر گرفتن گستره جغرافیایی منطقه مواجه با کمونیزم و امکان تکثیر و ارسال ارزان تبلیغات کاغذی (روزنامه، کتاب، پوستر و…)، همچنین مخاطبان کمتر باسواد آن روزگارِ آن مناطق که هنوز امکان دسترسی به «رادیو» -به عنوان وسیله انتقال پیام غیر تصویری- را هم نداشته اند، تنها راه قابل تصور، انتقال پیام ایدئولوژیک از راه تصاویر، آن هم تصاویری بدون پیچیدگی و استعاره های چندلایه، در ابعاد بزرگ و با طراحی قابل درک و مناسب برای همزاد پنداری مخاطبانش است، که مجموع این عوامل را می توانیم در پوستر های اجتماعی اوایل سده بیستم شوروی بیابیم.
فردریش انگلس معتقد است: پوستر؛ ابزار اصلی برای تاثیرگذاری بر پرولتاریا است.
سعیدیان: «الکساندر رودچنکو» یکی از بنیانگذاران جنبش ساختارگرایی و همچنین هنرمند پیشرو در اتحاد جماهیر شوروی معتقد بود هنر را می توان در خدمت تغییرات اجتماعی به کار گرفت، با این نظر موافقید؟
پورحسین: در برخی تعاریف هنر، آن را بستر یا وسیله ای برای رشد یا تعالی – حرکت به سوی کمال- می دانند. نتیجه تغییر اما لزوما منطبق با حرکت به سوی تعالی و یا حتی هدفی از پیش تعیین شده نیست و بر اساس تجربه زیسته بشر – علی الخصوص در دوران معاصر – هنر به راحتی و گستردگی می تواند در خدمت تغییر باشد، که این تغییر اگر هدفمند و غیر مقطعی باشد، حتی می تواند تعالی و کمال را بازتعریف کند. پس هنر می تواند ابزاری قدرتمند در خدمت تغییرات اجتماعی باشد.
و اما اینکه استفاده از هنر، به عنوان وسیله ای برای جهت دادن به نیازها، اهداف، ارزش ها، کمال و یا حتی شیوه تفکر و رفتار جامعه عملی درست یا نادرست است، یا چه میزان دور کردن هنر از تعاریف والای آن و مبدل ساختنش به ابزاری در دست اندیشه نه لزوما متعالی پسندیده است، چالشی است که هنرمندانی همچون رودچنکو در دوران به کارگیری هدفمند همه گونه های هنر در خدمت تغییرات اجتماعی مدنظر حکومت شوروی آن را تجربه کرده اند.
چالشی که همواره، با یا بدون حکومت هایی ایدئولوژیک و بر اساس توانایی یا رقابت هنرمندان، فلاسفه، سرمایه داران یا سیاست مداران آن جوامع، برای شکل دهی به «فرهنگ» ادامه دارد.
به شخصه، به عنوان یک طراح گرافیک، که بخش بزرگی از فعالیت روزمره ام در رابطه با دنیای هنر تعریف شده و به آن وابسته بوده، با اعتقاد به اینکه فرهنگ موجودی زنده و متغیر است و با درک لزوم تنوع، چند صدایی و یا گفتگو، بیش از اینکه به «هنر در خدمت کمال» باور داشته باشم، برای «هنر در خدمت فرهنگ» می کوشم، فرهنگی که یا صیغل یافته و به کمال برسد و یا آن را خراش داده و چهره و معنی آن را تغییر دهد.
سعیدیان: ایده پروژه کاغذ سرخ از کجا شروع شد؟
پورحسین: پروژه «کاغذ سرخ» نهمین پروژه آرشیوی استودیوکارگاه و دومین پروژه مشترک ما با مرکز نبشی است. هدف این پروژه ها گردآوری، بازبینی و ساماندهی آثار و اسناد مرتبط با تاریخ گرافیک ایران است، تلاشی برای جلوگیری از فراموشی یا حذف آن ها.
هرچند این پروژه در دو بخش «روابط تاریخی بین ایران و شوروی» و «صادرات کاغذی شوروی به ایران و مسلمانان همسایه» تعریف و اجرا شده و تاثیرات فرهنگی یکی از دو ابرقدرت جنگ سرد بر ایران را به نمایش گذاشته، ولی ایده اولیه اش -مثل سایر پروژه های آرشیوی استودیوکارگاه- زاییده بخش تصویری آن است.
در بخش تصویری این نمایشگاه که در زمستان ۱۳۹۸ و در دو بازه زمانی یک ماهه در مرکز نبشی به نمایش گذاشته شده است، دو مجموعه «پوسترهای طراحی و منتشر شده برای مسلمانان جنوب و شرق شوروی در فاصله دو جنگ جهانی» و همچنین «کتاب های به زبان فارسی بنگاه نشریات پروگرس مسکو» به نمایش گذاشته شده اند؛ که این مجموعه ها از لحاظ تاثیرگذاری مستقیم و غیر مستقیم بر ادبیات، تصویرسازی، گرافیک – و بطور کلی فرهنگ- ما نیازمند آشنایی و بررسی هستند.
این پروژه که حاصل همکاری جمعی از پژوهشگران، مجموعه ها و بنیاد های خصوصی و برخی موزه های ایران و روسیه است، بخش نخست از دوگانه بررسی تاثیرات ابرقدرت های جنگ سرد بر فرهنگ تصویری ایران است که امیدواریم بخش دوم آن را هم به زودی به مرحله نهایی برسانیم.
سعیدیان: به نظر شما دستگاه تبلیغاتی شوروی در تبیین اهداف خود در مناطق آسیایی اتحاد جماهیر توانست موفق عمل کند؟
پورحسین: بررسی کارنامه کلی دستگاه تبلیغاتی کمونینزم، در شکل دهی فرهنگ مناطق آسیایی (مسلمان نشین) شوروی، به مطالعه و بررسی دقیق تاریخی و سیاسی نیازمند است ولی هدف و زاویه پژوهش و نمایش کاغذ سرخ، تنها بر وجه مرتبط با تاثیرگذاری تولیدات تصویری (گرافیکی) این دستگاه، معطوف است و نه همه آن.
در دوران شوروی، گرافیک هدفمند حکومتی به عنوان یکی از رسانه های متعدد پروپاگاندای رژیم، وسیله ای برای ارسال پیام حزب مرکزی و ابزار دیکته کردن مسیر رشد و کمال ملت شوروی بوده است. در کنار این رسانه، علاوه بر وجود رسانه های دیگر، سخت گیری و استبداد حکومت هم مسیری مشترک با اهداف این تبلیغات را هموار می ساخته که در بسیاری موارد پر اهمیت تر از میزان و چگونگی تاثیرگذاری گونه های مختلف تبلیغات بوده است.
اگر اجبار جوامع مسلمان شوروی، به تغییر رسم الخط شان به نوشتار روسی -که نتیجه آن ایجاد شکافی بزرگ بین نسل های این مردمان با فرهنگ و سنت های گذشته شان بوده- را موضوعی در حیطه فرهنگ، ادبیات و حتی گرافیک بدانیم و یا نقش تاثیرگذار تبلیغات مرتبط با برنامه های چند ساله توسعه، برنامه های روسی سازی شوروی، برنامه های آموزشی، کشاورزی و بهداشت عمومی، کار زنان، تشویق به نبرد با دشنان داخلی و خارجی و یا حتی برنامه های دین ستیزی دوران استالین را بررسی کنیم، خواهیم دید که حکومت کمونیستی شوروی- حداقل در سال های پیش از آغاز جنگ دوم جهانی- به عنوان قدرت مطلق و سفارش دهنده انحصاری تمامی تبلیغات قابل انتشار آن سرزمین،به بسیاری از اهداف خود -که آن ها را با استفاده از تبلیغات تصویری (گرافیک) هم ترویج می داده- رسیده است.
اهدافی که امروز با فاصله ای دور و از پس گذشت نزدیک به سی سال از فروپاشی شوروی، به موضوعاتی درخورد مطالعات تاریخی و قضاوت بدل شده اند.