مجله مستقل و تخصصی هنرهای تجسمی و مفهموی

هنر گلیچ | بخش دوم

به مناسبت برگزاری دور دوم تور نمایشگاهی پلتفرم ۱۰۱، با محوریت «گلیچ آرت»، لازم دیدیم سلسله ای از متون را برای تبیین و تدوین ژانر هنر گلیچ در ایران بیان کنیم.                                                                                

گلیچ آرت؛ ژانری هنری

ژانر هنر گلیچ؛ از آنجا که هم اکنون محبوبیت و پرورش مصنوعات گلیچ به طور کلی، در حال گسترش است، پیگیری توسعه این فرایند ها و پیامد های آنها جالب است. یکی از این پیامد ها این است که ما می توانیم گلیچ را به عنوان ژانر هنری در نظر بگیریم. اما منظور از گفتن «ژانر گلیچ» در واقع چیست؟

شیوه مخرب گلیچ و جهت گیری آن به سمت تخریب آنچه وجود دارد، می تواند برای کسانی که می خواهند فرهنگ قدیمی و جدید را به عنوان روش های گسسته مختلف توصیف کنند، وجود داشته باشد. یکی از راه های مقابله با این مشکل این است که بارها و بارها اصطلاحات و مفاهیم جدیدی را ارائه دهیم، تا فضایی برای شیوه های پراکنده در حوزه گسترش فرهنگ رسانه فراهم شود. تعداد زیادی از عناوین مانند خمش داده ها، خمش مدار و درهم کردن داده ها برای نام گذاری و انواع براکت های شیوه های خلق گلیچ ایجاد شده است، اما همه در واقع به شیوه های مشابه شکستن جریان در فناوری ها یا بستر های مختلف اشاره دارند.

Rosa_Menkman_RGB_Photoshop_monster
Rosa_Menkman_RGB_Photoshop_monster

گلیچ؛ در حالی که این نقص فنی در درجه اول، یک فرآیند شوک است که مستلزم تحقیق و شناخت است، هنر گلیچ به بهترین شکل به عنوان مجموعه ای از اشکال و رویدادهایی توصیف می شود که بین افراط و تفریط نوسان می کند: لحظه شکننده، یک جنبش مبتنی بر فن آوری از شکست مواد، بررسی مفهومی یا فنی و فرهنگی شکستگی ها و ابزارهای پذیرفته شده و استاندارد شده ای که می تواند به یک گلیچ تبدیل شود. برای محصور کردن طیف گسترده ای از فرآیند های ناپایدار و گاهی اوقات تقریباً متناقض از هنرمندان گلیچ، مفید است که هنر گلیچ را به عنوان ژانر در نظر بگیریم. در اندیشیدن به ژانری که هم بیشترین عصیان و هم پایدارترین ابزارهای کار گلیچ را در برداشته باشد، اولین سوالی که مطرح می‌شود این است که آیا هیچ وجه مشترکی در این آثار وجود دارد. منظور از گفتن «ژانر  گلیچ » در واقع چیست؟

Rosa_Menkman_Portrait_of_the_Narwha
Rosa_Menkman_Portrait_of_the_Narwha

ژانر؛ در نظر گرفتن هنر گلیچ به عنوان یک ژانر، تأکید بر این است که ژانرها به جای مقولات قطعی، ساختارهای اجتماعی و مبتنی بر اجماع هستند (آلتمن). استیو نیل، پیشنهاد کرده است که ژانرها به عنوان فرایند ها به بهترین شکل درک می شوند. ماهیت فرآیند، مانند ژانرها خود را به عنوان تعامل بین سه سطح آشکار می کند: سطح انتظار، سطح بدنه عمومی و سطح «”قوانین» یا «هنجارهای» حاکم بر هر دو. […] 

عناصر و قرارداد های یک ژانر همیشه در نمایش هستند؛ به جای اینکه، به سادگی باز پخش شوند و هر جنبه عمومی از آن همیشه در حال گسترش است. در حالی که ژانرها همیشه در «نمایش» هستند، آنها همچنین – با تعریف – نوعی وحدت سازمان یافته و درک شده دارند. این اتحاد، نشان می‌دهد که چگونه یک بیننده، هر کار در ژانر را درک می‌کند و چگونه به تعامل با کارهای جدید در درون آن می‌پردازد. ماری آن داین، اظهار می دارد که «وحدت یک ژانر معمولاً به الگوهای مداوم در محتوای موضوعی، شمایل نگاری و ساختار روایی نسبت داده می شود». در هنر گلیچ، این «محتوای موضوعی» می تواند در زبان و طراحی اثر یافت شود، در حالی که مضامین نمادین و روایی در سرمایه گذاری هنر گلیچ در گسیختگی روش ها و تکنیک ها، گسست از یک جریان یا خالی بودن معنا در فهم اجتماعی و مراجع زیبایی شناسی قرار می گیرد.

Rosa_Menkman_Second_body
(Rosa_Menkman_Second_body (gif_bender

مادیت؛ همچنین برای اینکه گلیچ را ژانر بنامیم، به معنای نشان دادن این است که به عنوان یک گرایش قابل درک است: برای بهره برداری از بازتابی متوسط و به کار بردن پرسش های تاکیدی در مورد استفاده کامل و عملکرد فناوری ها، قرارداد ها و انتظارات آنها. سپس به طور متناقض، گلیچ آرت می تواند به دلیل بازی در خطاها و شکست ها، از طریق بازی با قرارداد ها و انتظارات، به عنوان ژانری توصیف شود که انتظارات خاصی را برآورده می کند. این رویکرد انعکاسی به مادی بودن درگلیچ گرایش دارد، همانطور که کاترین هیلز ادعا می کند، مادیت خود را به عنوان «تعامل بین خصوصیات فیزیکی متن و استراتژی های دلالت آن» مجدداً مفهوم سازی می کند.

Rosa Menkman Xilitla
(Rosa_Menkman_Xilitla_(Mesh_databend
Rosa Menkman Xilitla
(Rosa_Menkman_Xilitla_(Mesh_databend

تعریف هیلز به جای آنکه به معنای مادیت رسانه ای بودن در فیزیکی ثابت باشد، مفید است زیرا باعث می شود متن ها به عنوان موجودات تجسم یافته در نظر گرفته شوند، در حالی که هنوز تمرکز اصلی بر تفسیر دارند. در این دیدگاه از مادیت، صرفاً یک مجموعه بی اثر از خصوصیات فیزیکی نیست، بلکه یک کیفیت پویا است که از اثر متقابل متن به عنوان یک مصنوع فیزیکی، محتوای مفهومی آن و فعالیت های تفسیری خوانندگان و نویسندگان ناشی می شود. ژانرهای گلیچ نه تنها در سطح تکنولوژیکی، بلکه با بازی کردن محیط فیزیکی و خصوصیات غیر فیزیکی، تفسیری یا مفهومی آن بازتاب هایی مادی دارند. برای درک کامل اثری از ژانر هنر گلیچ، باید هر سطح از این مفهوم مادی بودن مورد مطالعه قرار گیرد: متن به عنوان یک مصنوع فیزیکی، خصوصیات تکنولوژیکی و زیبایی شناختی آن، محتوای مفهومی و فعالیت های تفسیری هنرمندان و مخاطبان.


هنر گلیچ | بخش نخست

نازیلا کریمی

 

منابع:

Rosa_Menkman _Xilitla_(Mesh_databend)

Rosa_Menkman. “The Glitch Moment(um)” , ۲۰۱۱٫

rick altman. Film/Genre london: british Film Institute, 1999.

steve neale. “the Question of Genre.” screen 31.1 (1990): pp. 45-66.

mary ann Doane. the Desire to Desire: the Woman’s Film of the 1940s. bloomington and Indianapolis: Indiana University press, 1987.

Katherine hayles. “print is flat, code is deep: the importance of media-specific analysis.” poetics today 25. 1 (2004): pp. 67-90.

دیدگاهتان را بنویسید