ویدیو آرت بهعنوان یک مدیای جدید در هنر، تقریبا از اواخر دههی ۶۰ میلادی ابزار جدیدی برای ارائهی ایدهها، مفاهیم هنری و تجربیات بصری و مفهومی توسط هنرمندان بوده است؛ به همین علت این رسانهی نوپای هنری بر توسعه هنر معاصر تاثیر گذاشته و پلی میان تکنولوژی و هنر بنا نهاده است. سابقهی هنر ویدیویی در ایران نیز به اوایل دههی ۱۳۵۰ برمیگردد که در واقع با توجه به تحولات اجتماعی و سیاسی زمان اتفاق افتاده است. این هنر در دهههای ۷۰ و ۸۰ به تدریج گسترش پیدا کرده و تا جایی پیش رفته است که امروزه یکی از رسانههای مورد توجه هنرمندان ایرانی میباشد.
در گالری ایوان چه می بینیم؟
در نیمهی اول مهر ۱۴۰۳ پلتفرم ۱۰۱ با برگزاری نمایشگاه گروهی «هندسه خلقت: تحلیل ساختارهای ضد ریتمیک» به کیوریتوری رامین سعیدیان و محمدعلی فاموری، ۴۴ هنرمند ایرانی و خارجی را در گالری ایوان گرد هم آورد. این نمایش ویديوآرت که با تمرکز بر بحث هندسه فرکتال برگزار شد، پذیرای آثار ویدیویی هنرمندان با تکنیکهای مختلفی در به تصویر کشیدن آن موضوع بوده است. به همین جهت برخی از هنرمندان برای خلق تجربههای بصری خود از فرکتال، تکنیک سینماتوگرافی را انتخاب کردهاند. تکنیک سینماتوگرافی در هنر ویدیویی به هنرمند این امکان را میدهد که فراتر از محدودیتهای روایی در سینما برود و بتواند افکار پیچیده و انتزاعی، همچنین احساساتش را با بهکارگیری فرمها، نور، حرکت و زمان آزادانه بیان کند.
ملیسا فایور هنرمند اهل فرانسه، در ارائهی آثار خود، واقعیتهای ترکیبی و تحریف شدهای را خلق میکند تا بتواند مختصات زمانی و مکانی را که اساس تحربهی ادراکی هستند، آزمایش کند. به گفتهی او در اثر «زیر آفتاب نیمه شب»، برای نمایش یک شهر آخرالزمانی، رقصی از نور و سایه ایجاد کرده که با استفاده از دینامیک تپندهی بصری، فرکانسهای ناپایدار و ریتمهای ارتعاشی را آشکار میکند و این کار را تا زمانی ادامه میدهد که همه چیز متلاشی شده و به ذرات و پیکسلها تبدیل شود و در تاریکی پایان یابد.
رضا فاموری: از آشوب زندگی زائیده میشود…
در اثر «زیر آفتاب نیمه شب» همه چیز کم کم به ذرات خرد و کوچک تبدیل شدتا کامل محو و در تاریکی تمام شدند اما همان ذرات در آثار هنرمندان دیگری چون رضا فاموری و نازیلا کریمی روایتگران اصلی افکار هنرمندانشان هستند. در واقع ذرات ریز در الگوهای فرکتالی نقش موثری در بهوجود آمدن ساختارهای پیچیده و پویا ایفا میکنند یا به گفتهی فاموری، هنرمند علاقمند به فرهنگ شرق، پیچیدگی و پویایی از آشوبهای غیرقابل پیشبینی سرچشمه میگیرد؛ بنابراین اگر بینندهی اثر «نظم در بینظمی» ساختهی وی باشیم، شاهد طوفان شن از شنریزهها خواهیم بود؛ درست مثل نقاشی موج عظیم کاناگاوا اثر نقاش ژاپنی، هوکوسای.
در نقاشی هوکوسای موج عظیم کاناگاوا نیز از موجهای کوچک در بخشهای مختلف آن تشکیل شده است یا در ویدیوی «زندگی با ستارهها» اثر نازیلاکریمی که در آن هنرمند به واسطهی میکروسکوپ تا عمق بدن خود پیشروی میکند، تا به ریزترین ذرات تشکیلدهندهی جسمش دست پیدا کند. او سلولهای بدنش را با ستارگان کیهانی شبیه میخواند که در اثر انفجارهای عظیم در کهکشان رها شدهاند. در واقع فاموری و کریمی هر دو در ارائهیالگوهای فرکتالیشان خودتشابهی در مقیاسهای کوچکتر اما عناصر کلیدی در ساختارهای طبیعی را مورد بررسی قرار دادهاند.
آنیتا هاشمی مقدم برای بیان آنچه در سر داشته از یک نمونهی سونوگرافی استفاده کرده است. او اثرش را «مرگ» میخواند و در ۲ دقیقه و ۲۰ ثانیه با تکرار الگوها و پخش صدای ضربان قلب که در بخشهایی از ویدیو ثابت است مفهوم ذهنیاش را ارائه میدهد. در واقع همانطور که پیشتر به آن اشاره کردیم الگوهای فرکتالی از ویژگی خودتشابهی برخوردارند و به همین علت میتوانند استعارهای از مرگ باشند؛ یعنی همانطور که در هندسهی فرکتال هر جزء نسخهی کوچکتری از یک کل است، مرگ هم نسخهای از تغییراتی است که در مقیاسهای مختلفی در طبیعت یا چرخهی حیات رخ میدهد؛ بنابراین همانطور که در اثر آنیتا میبینم مرگ پایان مطلق نیست و ویدیو با از دست دادن حرکت و ثابت ماندن صدای ضربان قلب تمام نمیشود، بلکه این اتفاق زمانی در ویدیو رخ میدهد که همه چیز دوباره میتواند از سر گرفته شود و الگوهای جدید به تکرار خود ادامه دهند.
مرگ دریچهای به بینهایت ناشناخته است
به قول آرزو رمضانی، از دیگر هنرمندان ایرانی نمایشگاه هندسه خلقت، در دوگانگی زندگی، هر ذهن، زیبایی را متفاوت درک میکند. او در «بهشت آشفته» با الگوهای فرکتالی بهشت پر هرج و مرج و چگونگی فرود آمدنمان به دنیای دوگانهی پس از سقوط را کاوش میکند. آرزو میگوید با تماشای ویدیو، ما را به دنیایی میبرد که قبلا هرگز نرفتهایم، شاید در طبیعت آن را دیده باشیم اما هنوز آنها را نشناختهایم؛ به همین جهت او با اسکن سهبعدی از یک دسته گل رز استعارهای از ذهن و طرز تفکر انسان به تضاد و دوگانگی را بیان کرده و آشوب ایجاد شده در تصویر را نمادی از رفتارهای غیرقابل پیشبینی یا تصادفی در نظر میگیرد. از همین رو پریسا پاک ضمیر هنرمند اثر «گُلیچ» که از تایم لپس رشد گلها برای ساخت ویدیویی در سبک گلیچ آرت بهنام گُلیچ آرت استفاده کرده است اتفاقات غیرقابل پیشبینی را یک شکوفایی میداند. او میگوید گیاهی که در گلدان میروید، جوانه میزند و جوانهاش میشکفد و آن شکوفه بزرگ و بزرگتر میشود تا به یک گل کامل و زیبا تبدیل شود. در این لحظه این شکوفایی بستر خود را تغییر داده است و میتواند یک شرایط متفاوت برای خودش رقم بزند. او معتقد است که این اتفاق باعث گذر از گذشته و تغییر حال برای یک آیندهی جدیدی است که در آن میشود شکوفا شد.
«شاید زمانی دیگر» و «معراج» دو ویدیو آرت اجرا شده در برف توسط علی اتحاد و شون کیم، هنرمند اهل کرهی جنوبی شون کیم با به تصویر کشیدن بارش برف در یک قاب پنجره مانند از معراج صحبت میکند. از آنجایی که طبیعت اشاره به بخشی از تجربهی روحانی انسان داشته و معراج در آن بهنوعی هم زیستی با طبیعت و پذیرش بخشی از مسیر معنوی است، بنابراین اگر برف را نمادی از چالشهای زمینی و مادی در نظر بگیریم، همانطور که در بسیاری از هنرهای شرقی از آن بهعنوان نمادی از تعادل و صلح درونی یاد کردهاند، میتوانیم معراج را نیز نمادی از دنیای غیرمادی و بینهایت ناشناخته بدانیم و به الگوی فرکتالی خلق شده توسط شون کیم که همان چرخهی زندگی است، دست پیدا کنیم.
در کنار اثر شون، علی اتحاد نیز الگوی فرکتالی را در یک تصویر متقارن در یک محیط پوشیده شده از برف نمایش میدهد. در اثر «شاید زمانی دیگر» صعود افراد در یک کوه برفی از نقاط مختلفی شروع شده است بدین صورت که به سمت بالا با تلاشی قابل لمس حرکت میکنند اما دوباره به نقطهی اول خود بازمیگردند، از این رو میتوان نوعی حس معلق بودن در مکان را از آنها دریافت کرد و با توجه به اینکه هندسهی فرکتالی از الگوهای تکرار شونده تشکیل میشوند و یادآوری زمانی دیگر در عنوان اثر، تکرار فراکتالی از زمان را بیان میکند پس میتوان گفت که در اثر «شاید زمانی دیگر»،هنرمند تلاش کرده حس بیپایانی و عدم قطعیت را منتقل کرده و از مفهوم ممکن شدن ناممکنها در فضایی بدون مرز زمان و مکان صحبت کند.
در آخر میتوان گفت که هنرمندان در نمایش هندسهی خلقت هر کدام هندسه فرکتال را به همان شکلی که درک کردند برای ما بازگو میکنند؛ برخی مانند کلود سیکولا، هیرویا ساکورای و صابر غرضی آن را در طبیعت مثل شاخهی درختان، جریان آب و … پیدا کردند و برخی هم همانطور که پیشتر گفتیم، درمفاهیمی چون آشوب، مرگ، معراج و … به دنبال کشف لایههای معنایی جدید و عمیقتری از فرکتال هستند. بهطور کلی ریاضیات در هنر یکی از دقیقترین ابزارهای خلق آثار هنری است. در معماری، هنر اسلامی، موسیقی و … با علم ریاضی به پیچیدگی و نظمی میتوان دست یافت که نمونههای آن درطبیعت بینظم منظم بسیار است؛ بنابراین هنرمندان با نمایش ویدیو آرتهایشان در ساختمان گالری ایوان، ما را در یک سفر سیاه و سفید در قلمروی بینهایت و ناشناختهی جهان با خود همراه کردند.
پژوهشگر: نازنین معظمی