مطلبی درباره نمایشگاه پترنیتکچر / فرهنگسرای نیاوران / ۵ الی ۱۲ شهریور ماه 1400
وقتی به پدیده جمع آوری و اصطلاحاً کیوریت کردن یک نمایشگاه می پردازیم اگر این کار را انجام داده باشیم شاید با رویکرد حرفه ای تر درباره آن صحبت کنیم . نمیتوان از مصائب ومشکلات و اتفاقات پیرامونی آن براحتی گذشت و تاثر آن در خروجی نهایی را نادیده گرفت ، اما وقتی نمایشگاهی در وسعت تبلیغاتی و با همراه داشتن نام چند هنرمند معتبر شکل می گیرد آن هم در فضای مجموعه نیاوران باید با دقت بیشتربه آن نگاه کرد.
پترنیتکچر نمایشگاهی بود که از ۵ تا ۱۲ شهریوردر فرهنگسرای نیاوران برگزار شد و طبق گفته گردآورندگان آن براساس موضوع پترن (الگوها) شکل گرفته، و از گفته ها و نوشته های آن می توان به جنبه تحقیقی بودن نمایشگاه بیشتر پی برد تا جنبه هنری آن.
موضوع اصلی در این نمایشگاه پترن است. پترن (انگاره، طرح، الگو) است که در کنار هم تکرار می شود و انسان با الهام از طبیعت آن را از ابتدای حضور خردمندش در این کره خاکی در موارد مختلف استفاده کرده است.
این نمایشگاه دوگالری نیاوران را به خود اختصاص داده بود، در گالری اول موضوع پترن (الگو) و استفاده از آن و انواع آن بصورت خیلی ابتدایی و خام با چند متن و عکس بدون هر گونه ارائه خلاق در چیدمان و یا استفاده از مدیا های مختلف به نمایش گذاشته شده بود و به گونه بود که مخاطب جذب آن نمی شد و اگر قرار بود ارتباط میان آن مطالب و تصاویر را درک کند دچار سردرگمی میان آثار و این توضیحات می شد و اغلب از این گالری یا بازدید نمی کردند و یا از سر بی حوصلگی در آن چند قدم می زدند. در راهروی ورودی به سمت گالری دوم نیز تعدادی عکس از الگوهای مختلف به دیوار آویخته شده که توجه مخاطبین را به خود جلب نمی کرد و آنقدر اشاره مستقیم و پیش پا افتاده به موضوع داشت که گویا جزیی از تزیینات دیوار منتهی به گالری دوم است.
در گالری اصلی آثار نمایشگاه در سه طبقه چیدمان شده بود.
در ورودی طبقه هم کف ابتدا به آثار حجمی برخورد می کردیم که همراه با یک تابلو نقاشیخط در کنار هم قرار داده شده بودند.
اثر حجمی مقابل درب ورودی از محمد رضا یزدی در اصل از نوع Kinetic Sculptures و یا مجسمه های حرکتی است اگر اِلمانی از جنس الگوها در آن یافت شود با توجه به ساختار و طراحی قدرتمند ایشان در کنار آثار دیگر این قسمت هماهنگی لازم را ندارد. سه اثر دیگر ازمجموعه آثاری است که دوتای آنها توسط آینه و تکرار شکل ها و الگوها در راستای یک حجم خلق می شوند و یک حجم برنزی و در این میان یک حجم بزرگ از ترکیب حروف تایپی دیده می شود که توسط لیزر و یا واتر جت خلق شده و از دیدگاه بازدید کننده هیچ ارتباطی بین این آثار در طبقه هم کف گالری پیدا نمی شود.
حال سوال اینجاست که آیا موضوع پترن و تکرار الگوها را می توان در هر اثر هنری پیدا کرد؟
و اگر جواب این سوال “آری” است آیا کیوریتوردر مورد ارتباط بین این آثار فکری کرده است؟
در این فضا شاید آثاری که می توانند خود را با نمایشگاه مرتبط کنند اثر غزل رفالیان است که با برنز ساخته شده وبیشتر گویای تفکر معمارانه ایشان است که در غالب یک حجم خلق شده است در کنار دواثر ساخته شده با آینه.
اما در طبقه اول فضا کمی متفاوت است، آثاری از ترکیب تکنولوژی و الگوها در آنجا دیده می شود. سه اثر که در آن از قابلیت های تکنولوژی بهره گرفته شده و به نوعی حرکتی محسوب می شود و صرفا هم خوانی آن با موضوع نمایشگاه تکرار چند الگو در کنار هم هستند اما هویت ذاتی وجذابیت آنها برای مخاطب موضوع حرکتی بودن و استفاده از تکنولوژی در خلق آنها است.
و در گوشه ای دیگر یک تخته چوب طبیعی لاک خورده که اگر از نظر محتوا به موضوع مرتبط باشد اما از نظر چیدمان و محل قرار گیری کمترین ارتباط را با سایر آثار دارد ، ارتباط مخاطب با آن بسیار دشوار است و اگر در گالری اول و در بخش مفاهیم قرار می گرفت شاید عملکرد بهتری داشت .
در طبقه پایین نیز آثار ارائه شده از شرایط بهتری برخوردار نیستند، یا کیفیت اثر از نظر داشتن استانداردهای اولیه برای قرار گیری در فضای نمایشگاهی بسیار پایین است و یا محتوا دچار مشکل است، در اثر مصی دیواندری ، اگرچه هنرمند در ایجاد فضای محتوایی اثر تمام تلاش خود را کرده تا متفاوت از فرم های موجود و متعارف که با این روش خلق می شوند باشد ، اما ارتباط آن تک تابلو به موضوع نمایشگاه و همچنین سایر آثاراصلا مشخص نیست.
بصورت کلی باید گفت برخی آثاراین نمایشگاه در کنار آثاری به نمایش گذاشته شده که بعد هنری آنها غالب تر است ، اثر عادل علاسوند و محمد بزرگی از قدرت خوبی در خلق اثر بهره مند هستند و در کنار اثر محمود زنده رودی و چند اثر دیگر از هنرمندان مطرح وزن هنری نمایشگاه را به تنهایی به دوش می کشند ، اگر چه ممکن است قدری از موضوع دور باشند. شاید دربررسی برخی از این آثار گردآورندگان مفاهیم الگو (پترن) و بافت را در کنار هم دیده باشند که باید دید آیا با موضوع اصلی نمایشگاه یعنی “الگو” هم خوانی دارد؟
در واقع گردآورندگان از نام چند هنرمند محبوب و معتبر بهره گرفته اند تا هم بلیط ورودی نیاوران را گرفته باشند و هم نمایشگاه جاذب مخاطب باشد.
در مرکز طبقه پایین یک اثر با ورق فلز و رنگ سفید مشاهده می شود که ترکیبی است از چند درگاه در فضا و علت حضور این اثر نیز برای بازدید کنندگان مشخص نیست و چندین اثر دیگر که از نظر محتوایی و هنری و کیفیت خلق اثر و یا همنشینی در کنار سایر آثار دارای کمترین ارتباط به موضوع نمایشگاه هستند.
نگارنده در این نوشتار به هیچ عنوان از نظر هنری آثار هنرمندان نمایشگاه را نقد نمی کند و بیشتر به موضوع گرداوری آثار و ارتباط میان آنها با هم و با موضوع می پردازد.
از نظر نویسنده که خود سوابق وتحصیلات مرتبط در زمینه طراحی و معماری و هنر دارد ، موضوع نمایشگاه اگر چه جذاب است ولی نوع ورود گردآورندگان به آن از پختگی لازم برخوردار نیست .از دیدگاه کلی بهتر بود این نمایشگاه بدون حضور هنرمندان مطرح و بصورت یک نمایشگاه تحقیقی برگزار می شد و چنانچه گردآورندگان آرزوی ورود به عرصه هنر را از مسیر معماری داشتند، مسیر دیگری را انتخاب می نمودند و چنانچه قصد استفاده از آثار هنرمندان مطرح را داشتند آثار آنها را در یک سالن جداگانه به نمایش می گذاردند.
بهتر بود تا این نمایشگاه در فضایی غیر از نیاوران برگزار شود، مانند پارک های فناوری و یا گالری های دانشگاه ها تا هم توقع هنری مخاطب بالا نرود و هم فرصتی باشد برای مخاطب هنرمند و غیرهنرمند و بهره برداری بهتر از نمایشگاه.
لازم بود گردآورندگان کیفیت آثار و شرایط و استانداردهای حضور یک اثر درنمایشگاه را مورد مطالعه و بررسی قرار می دادند و سپس دست به انتخاب می زدند.
از مهمترین مشکلات این نمایشگاه چیدمان مفاهیم و آثار و نداشتن سناریو در این رابطه بود، گردآورندگان می بایست بجای جدا کردن مفاهیم از آثار، آنها را در کنار هم در نظر گرفته و با داشتن یک سناریومشخص مخاطب را در نمایشگاه حرکت می دادند.
حضور معماران در لباس معمار و یا هنرمند به عنوان خالقان اثر یا بازدیدکننده و دانشجویان و شرکتها و دفاتر معماری در نمایشگاه قابل توجه بود و این سوال را در ذهن پیش می آورد که آیا فقط موضوع الگوها مختص معماران است ؟ و چرا گردآورندگان تلاش نکرده اند تا از همه گروه های هنری مخاطب جذب کنند.
و نکته پایانی اینکه تلاش برای برگزاری نمایشگاه های تحقیقی- هنری ستودنی است اما توجه به معیارها و استانداردهای اولیه باعث می شود تا چنین نمایشگاه هایی در آینده بازهم برگزار شده و مخاطب گریز نباشند.
امیرحسین جباری